تعریفی که آبراهامیان از ”نظریه توطئه “ به دست می دهد تصویری است کاملاً مطلق گرایانه از دیدگاهی بسیط و سطحی: این تصویر چنین است که ایران صحنه ای است که بازیگران آن از سوی قدرت های خارجی کنترل می شوند و نقشی که به عهده گرفت ه اند یا کلماتی که بر زبان می رانند نیز از خارج تعیین شده است . بازیگران، یعنی ایرانیانی که در صحنه سیاست اند، فقط مثل عروسک خیمه شب بازی دست آموز و دست به فرمان نیروهای خارجی عمل می کنند. آنچه روی می دهد نه از روی تصادف، نه برحسب ابتکار لحظه ای و نه از اراده مستقل افراد نتیجه می شود. با ا دیدگاه کاری که برای تفسیرگر سیاسی می ماند این است که معلوم کند کدام قدرت خارجی کدام بازیگر روی صحنه را در اختیار خود دارد . من این شیوه تفکر را ”شیوپارانویایی“ (تشویش و هراس از توطئه مخفی دیگران علیه خود ) در فرهنگسیاسی ایران نام گذاشته ام.....