پیشگفتار
مطالب این مجموعه با عنوان بررسی تزئینات ونقوش مسجد جامع یزد جمع گرد آوری شده و سعی برآن بوده تا جایی که متون تاریخی باقیمانده و منابع و سوابق تاریخی مسجد جامع یزد اجازه داده است به ذکر توضیحاتی راجع به مصالح و کتیبه ها و تاریخ بنای آن و تغییرات ایجاد شده بر آن در طول سالیان، بپردازیم.
اگر چه نقوش شکل گرفته بر آن به طور عموم در تمام بناهای اسلامی ایران به چشم می خورد ولی خالی از لطف نبود که به بررسی تزئینات این مجموعه بپردازیم زیرا مجموعه بنای مسجد جامع یزد در شهری است که دارای بافت سنتی دست نخورده ای نسبت به بناهای شهرهای دیگر است، با این حال بناهای باستانی و اسلامی ایران همگی دارای لطف خاص خودشان هستند که معماران تلاشگر و هنرمند با اطلاعات و دانش معماری بالابه تأ سیس بناها همت گمارده اند.
حال چه به صورت تحقیق دانشگاهی یا هنر عنوان دیگری قطعاً علاقه و توجه شخصی و میل به دانستن در مورد عظیم تاریخی داشته باشم و به این مسیر رنگارنگ قدم گذاشته و هنر گوشه دیگری از این سرزمین را ورق بزنیم، وارد فضای زیبا و ملکوتی شویم از داخل مقرنها عبور کنیم و ایوانها را پشت سر گذارده و راه پر پیچ و خم نقوش اسلیمی و ختایی را گرفته از داخل بوته ها گذشته م مناره ها را دور بزنیم تا شاید تفحه ای از روح و ذوق هنری معمار و نقشبند این بنا از روح خسته ما گذر کند و جانی تازه به ما ببخشد.
دیدن و مشاهده کردن این گونه هنر های تاریخی که از سالیان باقی مانده شاید تلنگری باشد برای تمامی از تلاش افتادگان راه هنر و بروز خلاقیت و پشتکار.
مقدمه
هنر جو هره ای است که از ذرات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نماده شده است. به همین علت جلوه های هنر در تمام مظاهر و مقوله های زندگی ایرانی مانند: معماری، نقاشی ، خط وکتابت ، پارچه بافی، قالی وگلیم بافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در طول تاریخ بروز و ظهور داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.
یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی در معماری این سرزمین است هنرمند معمار ایرانی، از ابتدای کار و ازهنگام بکارگیری آجر که ازمصالح اولیه احداث بنا به شمار می رفته زیبا ترین نقشها و طرحها را هنگام احداث دیوارها و پوششی گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس ها و طاقنما ها خلق کرده است و در روند تکاملی آن با گره چینی، گل اندازی، گره سازی وآجر کاری خفته و رفته، شاهکار های بی نظیری را به وجود آورده است.
هنگام استفاده از گچ با خلق گچبریهایی با نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که در دنیا بی نظیر می باشد آفریده و در استفاده از چوب برای پنجره ها و درها با بهره گیری از فتونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کنده کاری، خاتم سازی ونقاشی روی چوب، اعجاز باور نکردنی را پدید آورده است.
برای تزیین بنا از کاشیهایی یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه در شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و هنر را عرضه کرده و همه اینها به همراه حجاریهای زیبا، بنا هایی را در جای جای ایران بر پا و استوار کرده است.
بدون تردید تحقق این همه زیبابیها و خلاقیت جز به مدد عشق به معبود امکان پذیر نبود، چراکه بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه می توان دید.
بناهای مذهبی، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف درطول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزیین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادیو اغراض مادی، بلکه بر مبنای کشش و علاقه ای قلبی بر اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چه بسا مردمی که با مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما در سرمایه گذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.
بناهای رفیع و با شکوهی که در طول تاریخ برای معابد، مساجد وکلیساها،سر برافراشته اند، با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است.
در تاریخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است. در دوره هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود، بر جسته ترین آثار معماری جهان، از میان مساجد بزرگ در جای مانده است، اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مساجد تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که دستخوش غارت و آتش سوزی در کتابخانه های مهم جهان اسلام شده است، ما را ا زگنجینه های مهمی محروم کرده است، با این حال آنچه بر جای مانده، خود دریچه ای است برای شناخت عظمت معماری به کار رفته در بنای مساجد بزرگ تاریخی، بویژه آن که در معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسیار ماهرانه تلفیق شده اند، و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خود می خواند.
« مسجد » در معماری ایران.
در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مساجد با دو پدیده شکل و محتوایا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام قالب و روح مواجهیم.
هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه اثر در شهر یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت هنر های وابسته به معماری که شامل مواردی چون نور ورنگ و نقش است، می گردد که این اخیر با آنکه نقشی محوری در آنچه که معماری ایرانی نا مید ه می شود دارد، اما در دوره های پسین ، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیه یی یافته است. حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که فضا سازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.
انسان- و به تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، مگر آنکه قالب و روحی داشته باشد. قالب و روح دو وجه متفک یا همراه و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. نه هر قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن بر هر قالبی را دارد. این دو تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رشد می کنند و مرتبت وجود می یابند.
درهنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی آن از یکدیگر منفک نیستندو نمی توانند که باشند. نمی توان فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین عنوان نمی توان صورت و شمایلی تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت- روح فراخ در همنشین با قالب تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر می گردد یا قالب شکسته بر می دارد. قالب فراخ نیز ذلیل روح خرد شده، ویرانه می شود. این دو تنها بار شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده می گردند. درفضا سازی ایرانی علاوه بر ترکیب یا انتزاع حجمی، از نقوش و رنگ و نور پردازی هم، به منظور القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و قابل توجهی می شود به این معنا که در یک معنا که در یک فضای راسته، شکست نور یا تفرق نقوش، قطعه ای را مجرء یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنایی، در فضا سازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.
موضوع قالب و روح در بیان هنری و فضا سازی معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که بحث وجود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را می آفرینند که « مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که « روالت» به هنگام نقشپردازی خود بخود « بوم آلت» را نیز مد نظر دارد. و هیچ یک از آلتهای « رو» و « بوم» بدون دیگری موجودیت نمی یابند. اما هر مداخلی مناسب هر زمینه ای نیست. به این معنا که تیزی و پخی یا راستگی و تقوس نقش مداخل را، نه اراده نتشبند که منظور نظر او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که رنگ و نور نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و بسزا دارند، مداخل نهایتاً در پیچیده ترین و رفیع ترین مرتبت خود به گره بنایی مبدل می شود. گره درمسیر تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتی « شاه گره » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران معروف می گرد. اما در این عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور وطرق مختلف حفظ می نماید و به گره کند وتند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به انضمام رنگ، قوالبی هم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.
معرفت حاکم بر هر اثر معماری یا شهری، نقشی بنیادین درتحول شخصیت و ادراک حیثیت آن اثر در طول زمان و همچنین در احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش در فضا سازی نقشی تعیین کننده دارند. فضا سازی مناسب، با مجموعه تمهیدات مندرج در آن رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این آثار در طول حیات بشری گردیده است.
کاربرد نقوش درحیثیت خارجی و فضا سازی درونی هر اثر معماری، مؤثر و بلکه تعیین کننده است. گره بنایی درمیان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید نقش دیگری همچون گره درفضا سازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.
عملکرد های مساجد مختلف
همانگونه که دین اسلام، تنها دین عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.
بلکه علاوه بر جلسه های وعظ و ارشاد مسلمین، حلقه ها و مجالس درس و بحث نیز در آن تشکیل می شد و می شود. حتی پس از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، همواره در برخی ازمسجد ها تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهه های اخیر ادامه داشته است. علاوه بر این اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعی مردم علیه حکام جبار، و کانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.
مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه کارکرد های آنها می توان به چهار گروه طبقه بندی کرد: - گروه نخست، شامل مسجدهای جامع و مسجدهای بزرگی می شود که توسط سلاطین، وزاء و حکام ساخته می شدند. اداره عموم این مسجدها توسط بانی یا مأموران دولتی صورت می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازه پیشنمازی یا تدریس برگزیده می شدند. دربرخی از مسجدها ی جامع ، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز می پرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار می کردند.
- گروه دوم، شامل مسجد های متوسطی می شود که توسط بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم ساخته می شد. در بسیاری از این مساجد ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی وجود نداشت واز محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد می شد، خبری نبود. هرچند باید توجه داشت که بعضی اوقات، پیرامون هر مذهب برای خود مسجد جداگانه ای می ساختند که پیشنماز و مدرسان آن از پیروان شاخه های همان مذهب بودند.
- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه ها می شود. با وجود آنکه تعداد این مسجد - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت آنها از جهت اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به موازات یکدیگر ، هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص داده اند، قابل توجه است. مسجد ومدرسه بسیار جالب آقا بزرگ در کاشان ، و مسجد و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجدها هستند.
گروه چهارم، شامل مسجدهای بسیار کوچکی می شود که عمده ترین و شاید تنها عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده می شد. مثلاً درنایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود ده متر مربع دارند. این مسجدها توسط افراد خیر خواه در محله ها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند...
مقدمه:
با نگاهی اجهالی به فضاهای ورودی بناهای اسلامی ایران خاصه یزد این موضوع به ذهن خطور می کند که وسعت این فضا و تحلیل و حتی معرفی این فضاها از یک پروژهی انفرادی دانشگاهی فراتر رفته و به یک تحقیق علمی با نفرات بیشتر و کار مداوم و دامنه دار تبدیل خواهد شد با این حال من در این پروژه ی تحقیقی سعی کردهام هم مشاهدات و مطالعات خود را سهیم گردانم و از عکس های زنده ای که خود برداشته ام استفاده نمایم و هم از منابع مرتبط که از مرکز اسناد میراث فرهنگی یزد بدست آورده ام استفاده نموده و هم چند کروکی از مفاهیم را برای فهم بهتر و ارایه ی دقیق تر تنظیم نمایم انشاءا… که در این مهم موفق بوده باشم.
ضمناً ذکر این نکته واجب است که تمام تحلیل های نوشته شده در زیر عکس ها برداشتهای شخصی با توجه به مطالعه ی مبسوط اینجانب راجع به ورودی بناهای سنتی می باشد. خلاصه این که من این تحقیق مختصر را به هفت بخش تقسیم نموده و راجع به هر بخش جداگانه توضیح و معرفی نموده ام. و در انتها عکس ها و کروکی ها را با توجه به داشته هایم ارایه نموده ام.
پیش درآمد
ما در فضاهای ورودی ابنیه ی سنتی وقتی به گذشته بر می گردیم خصوصاً در معرفی ورودی فضاهای مساجد اولیه فقط به نوعی ورودی بسیار ساده برخورد می کنیم بنام درگاه یا در گاهی که در واقع نوعی نماد تعریف ساده ی فضای داخل و جدا کردن آن از بابت خارج مجموعه بوده است و از لحاظ کارکردی هم فضایی عبوری که از طریق آن بر مسجد دسترسی پیدا می کرده اند از جالب آنکه پس از طی قرون و زمانها این ورودی ساده بر هفت بخش یا سلسله مراتب ورودی که به شرح آن در پی می آید تقسیم شده است.
11 پیش خان ( جلوخان) 12 بیش طاق 13 درگای 14 هشتی 15 دالان 16 ایوان ( در بعضی بنا) 17 ساباط
حال بعد از معرفی ورودی بناهای مهم به شرح و بسط هر یک از این فضاهای ورودی و اجزاء تشکیل دهنده ی آنها می رسیم.
مسجد- مدرسه- هزار (بقعه)- کاروانسرا- باغ- کاخ- خانه – حمام
مساجد: انواع مساجد را از لحاظ خصوصیات ساختمانی فضاهای ورودی به سه گروه می توان طبقه بندی کرد. 1- مساجد جامع که فضاهای ورودی آنها با طراحی از پیش تعیین شده و طراحی شده ساخته شده اند و زمان احداث آنها یا فضاهای ورودی آنها از دوره ایلخانان به بعد بوده است این مساجد کما بیش دارای همه یا بیشتر اجزا های فضاهای ورودی و عناصر آنها بوده اند و تمام اصول طراحی و سلسله مراتبی در آنها رعایت شده است. دوم: مساجد بزرگ و متوسطی که تنها برخی از اجزای ورودی تکامل یافته دارند کمابیش تمام مساجدی که دروه های ما قبل ایلخانیان ساخته شده اند از این چنین هستند و سوم اینکه مساجدی که تمام فضای ورودی آنها تنها شامل یک درگاه یا یک درگاه و سردر بوده است مانند مساجد صدر اسلام.
اهدافی که در طراحی فضاهای ورودی مورد توجه بوده اند و تمام اصول سلسله مراتب و اجزا و عناصر در آنها بکار گمارده شده است را که تنها در بهترین مساجد از لحاظ فضای ورودی می توان یافت بدین شرح است:
1- ورود به صحن (حیاط) یا شبستان در امتداد جهت قبله
2- ابتدا ورود به صحن و سپس ورود به شبستان و گنبد خانه ( در مساجد درونگرا)
3- ورود به صحن در امتداد محور تقارن صحن یا در راستاهایی به موازات آن
نکته: در بعضی از مساجد که ورود به صحن در امتداد محور تقارن بنابر جهت گیری مسجد نسبت به فضای اطراف معبر میسر نمی شد این معضل را با طرای دالان یا دالانیهای حل می نموده اند.
1- ورود به فضاهای داخلی مسجد با طمأنینه و به تدریج نه ناگهانی.
2- حل مسئله ی اختلاف جهت بین محور قبله و محور معبر یا میدان متصل به مدخل مسجد در فضای ورودی.
3- درا نتها مشخص کردن محل ورود به مسجد برای کسانی که در فاصله ای دور قرار دارند.
نکته: فضاهای ورودی مساجد برون گرا – مساجدی که صحن ندارند- دارای اجزای کمتری نسبت به مساجد درونگرا می باشد.
مدرسه ها: مدارس از لحاظ خصوصیات فضای ورودی به دو گروه قابل تقسیم است:
1- مدرسه های کوچک یا متوسط که فضای ورودی آنها نسبتاً ساده و از دو یا چند جز تشکیل شده است . 2- مدرسه – مسجد های بزرگ مانند مسجد – مدرسه ای سپهسالار تهران – یا مسجد مدرسه ی آقا بزرگ کاشان که فضای ورودی آنها کما بیش به فضاهای ورودی مساجد جامع شبیه است.
برخی از اهداف ترکیب طراحی شده ی فضای ورودی مدارس بزرگ دارای طراحی ماست معمارانه به شرح زیر می باشد:
1- ورود به حیاط مدرسه در امتداد محوری مستقیم.
2- ورود در امتداد یکی از محورهای تقارن حیاط.
3- ورود با طمأنینه و به تدریج به فضای درونی مدرسه.
4- حل مسئله ناهماهنگی بین جهت قبله با جهت معبر یا میدان کنار مدرسه.
در مسجد – مدرسه های که فضای مسجد در آنها به قدری وسیع بود که بنا از کارکرد عبادی قابل ملاحظه ای در شهر برخوردار بود سعی می کردند صحن مسجد - مدرسه را مانند مساجد در امتداد قبله بسازند و در مواردی که بین معبر و جهت قبله و ورودی مدرسه اختلاف بوجود می آمد سعی می کردند این معضل را توسط طراحی جهت گیری ورودی و طراحی دالان حل کنند.
بقعه ها: این مزارها از لحاظ کارکردی به 2 دسته تقسیم می شدند.
1) بقعه هایی که فضای اصلی مزار همراه فضای کناری پیرامون آن است.
2) بقعه هایی که به سبب اهمیت کارکردی در طول زمان و به تدریج توسعه یافته و بافت های دیگری نظیر مهمانسرا- بازارچه- مسجد و سایر ابنیه در کنار آنها ساخته شده است. مانند آستان مبارک حضرت امام رضا(ع)- مجموعه ی حضرت معصومه (س)- مجموعه شاه نعمت الله وحی در گرگان ….
توجه: اکثر بقعه ها در نمونه ی اول به صورت برون گرا طراحی می شدند ولی در نمونه دوم باز هم ورودی ها دارای سلسله مراتب و آداب مانند طراحی مساجد و مدرسه ها بوده اند.
کاروان سراها: کاروان سراها بر دو دسته تقسیم می شدند:
1) کاروان سراهای درون شهری 2) کاروان سراهای برون شهری
1) در مورد کاروان سراهای درون شهری می توان این چنین گفت که این کاروان سراها معمولاً در کنار معابر اصلی شهرها نظیر بازارها طراحی می شدند، این کاروان سراها معمولاً حداقل دارای2 ورودی بوده اند و تعدادی از آنها3 یا حتی4 ورودی داشته اند.
علت طراحی2 یا بیشتر ورودی برای این کارون سراها دسترسی آسان تر عابرین و کاسبین به معابر اطراف و ورود و خروج آسان تر بوده است. دیگر نکته این که این کاروان سراها معمولاً فاقد جلوخان و پیش طاق برخلاف مساجد و مدرسه های بزرگ بوده است که علت آن را هم می توان ارزش بالای زمین در این مکان ها و در داخل شهرها و در بافت هایی نظیر بازارها دانست.
2) کاروان سراهای برون شهری، این کاروان سراها برخلاف سلف خلف خود یعنی کاروان سراهای درون شهری فقط و فط دارای یک وردی آن هم ورودی مستقیم و سهل الوصول بوده اند و برخلاف کاروان سراهای درون شهری دارای پیش طاق نیز بوده اند علت تک ورودی بودن این نوع کاروان سراها کنترل رفت وآمد و در نتیجه ایجاد امنیت کالاها و مسافران بوده است.
باغ:
1) باغ های میوه که معمولاً در حومه ی شهرها بوده اند که دارای ورودی ساده ای بودند که تشکیل شده است از یک درگاه و یک درب ورودی.
2) باغ هایی که در داخل شهرها و حاشیه انها قرار داشته اند و به منظور اقامت دائم یا موقت اعیان و رجال ساخته می شدند.
این باغ ها عموماً دارای سلسله مراتب ورودی بوده اند.
معمولاً ساختمانی در کنار ورودی این باغ ها بوده است که به نام عمارت سردر شناخته می شده است و برای استفاده ی خدمه ی باغ بوده است و عمارت کوشک که بنایی برون گرا بوده و در وسط باغ قرار داشته است که پیرامون آن را فضای سبز فراگرفته و دارای4 نما بوده است.
کاخ: فضای ورودی و سردر کاخ بسیار مهم بوده است و اهمیت آن چنان بوده که اگر یک کاخ فاقد یک فضای ورودی بسیار با شکوه بوده ترجیح می دادند که یک جلو خان که گاه به صورت میدان بوده است برای آن بسازند.
خانه: فضای ورودی خانه ها به تبعیت از اهداف مذهبی و اجتماعی به صورتی طراحی می شده است که افراد به صورت ناگهانی و یکمرتبه وارد فضای خانه نشوند و همچنین از فضای ورودی- درگاه یا هشتی- به فضای داخلی خانه دید مستقیم وجود نداشته باشد.
بسیاری از خانه ها از دو بخش اندرونی و بیرونی تشکیل شده بودند و معمولاً بعد از درب ورودی وارد هشتی و از هشتی دو راه جداگانه منشعب و به هر کدام از فضاهای درونی و برونی منتهی می گردید.
در دو راه ها و شهرهایی که مردم از لحاظ اجتماعی از حمله بیگانگان یا تعدی زورمندان در امان نبودند فضای ورودی خانه ها را به شکل ساده و بدون تزئینات می ساختند که جلب توجه نکند.
حمام: به نظر می رسد مهمترین هدف در ترکیب و طراحی فضای ورودی حمام ها، جلوگیری از تبادل حرارتی ناخوشایند و غیرقابل کنترل بین فضای بیرونی و فضای درون حمام بوده است تا به این ترتیب هوای داخل از حرارت کافی برخوردار باشد. در مواردی که شکل زمین به گونه ای بود که امکان طراحی و احداث یک مسیر نسبتاً طولانی وجود داشت، حتی الامکان مسیر حرکت را طولانی می کردند و در طی مسیر یک یا چند تغییر جهت ایجاد می کردند. در سردر ورودی بسیاری از حمام ها که نقشهایی مربوط به داستان های شاهنامه از جمله تصاویری از رستم و سهراب ترسیم می کردند.
بخش دوم
اجزای تشکیل دهنده ورودی های سنتی
مقدمه:
هر فضای ورودی از یک یا چند بخش تشکیل می شده است که هر کدام دارای خصوصیات کارکردی یا نهادین بوده اند.
1) پیش خان: فضای وسیع و بزرگی است که در جلوی پیش طاق بعضی از بناهای مهم و بزرگ مانند مسجد جامع یزد طراحی می شده است. یکی از اهداف احداث پیش خان اهمیت بخشیدن به فضای ورودی بنا و تمایز آن از فضاهای اطراف می بوده است. بدنههای پیش خان ها را معمولاً طراحی می کردند آن جبهه از پیش خان که فضای ورودی بنا در آن قرار داشت از بهترین طراحی برخوردار بوده است. در برخی موارد که پیش خان در امتداد یک میدان ممکن بوده که موجب بشود حدود پیش خان از فضای میدان تأثیر پذیرد، در این صورت با طراحی یک عنصر معماری مانند دست انداز یا سکو محدوده ی پیش خان را تعریف می نموده اند.
2) پیش طاق: پیش طاق فضایی سرپوشیده و نیمه باز مانند ایوان است که در جلوی درگاه ورودی طراحی و ساخته می شده است در بعضی از موارد در شهرهای مختلف به پیش طاق همان جلوخان یا پیش خان گفته می شده است. در بعضی از موارد در کنار دو جرز این پیش طاق ها دو سکو طراحی و در نظر گرفته می شده است. عموماً ارتفاع پیش طاق از ارتفاع سایر سطوح مجاور ان بیشتر بوده است. در بعضی از موارد نادر مانند مسجد جامع یزد ارتفاع پیش طاق به حدود چند برابر سطح مجاورش می رسیده است.
معمولاً پیش طاق ها دارای تزئینات بسیار زیاد بوده اند- معمولاً کاشی- و معمولاً باز کتیه ی احداث بنا را در زیر یا قسمتی از این پیش طاق ها قرار می داده اند.
درگاه: فضای کوچکی که در ورودی در آن قرار می گیرد درگاه خوانده می شود.
از لحاظ ساختمانی درگاه فضایی است که در دو سوی آن دو جرز یا دیوار قرار گرفته است و چهارچوب در ورودی در آن نصب می شود و طاق درگاه را نعل درگاه گویند به شکل قوس یا افقی است. طاق های قوسی شکل معمولاً با آجر و طاق های افقی غالباً با کمک تیرچوبی ساخته می شده اند و عمق درگاه غالباً در اکثر بناها حدود5/0 متر است اما تا5/1متر نیز می رسیده است.
هشتی (کریاس): هشتی یا کریاس فضایی است که در بسیاری از انواع فضاهای ورودی قرار می گرفته است و یکی از کارکردهای آن تقسیم مسیر به دو یا چند جبهه بوده است.
نکته ای که در اینجا مطرح است در بناهایی که هشتی آنها تنها یک راه داشته هشتی کارکرد یک فضای تقسیم را نداشته است بلکه فضایی برای انتظار و شکوه مسیر ورودی ساختمان کاربرد داشته است.
هشتی ها غالباً دارای نقشه هایی به شکل هشت ضلعی- نیم هشت- مستطیل بوده اند، از تزئینات هشتی می توان به کاشی کاری- کاربندی و غیره اشاره نمود.
دالان: دالان ساده ترین جزء فضای ورودی است که تأمین ارتباط و دسترسی بین دو مکان، مهمترین کارکرد اصلی آن به شمار می آید.
در برخی از انواع بناها تغییر امتداد مسیر عبور در دالان صورت می گرفته است و به این ترتیب مسئله ی محرمیت را توسط دالانی که امتداد غیرمستقیم به حیاد ختم می شده است را حل می کردند.
عرض دالان ها بین2 تا5/3 متر و طول آنها بین2 تا10 متر بوده است.
ایوان: گاهی در بعضی از بناها به خصوص مساجد ایوان نیز به عنوان بخشی از فضای ورودی در نظر و طراحی و ساخته می شده است.
(مسجد جامع یزد) و مسجد جامع ورامین
ولی غالباً ایوان به عنوان یک فضای نیمه باز اقامتی طراحی و ساخته می شده است.
ساباط: بخشی از فضای عبوری را که سرپوشیده و مسقف می شده است ساباط مینامیدند. این معبرهای سرپوشیده که در یزد به فراوانی ساخته می شده غالباً در شهرهای گرم جهت ایجاد سایه و پدید آوردن فضای عبوری مطلوب برای حرکت و توقف طراحی و ساخته می شده است. معمولً ساباط در جلوی فضای ورودی بناهایی ساخته می شد که فاقد جلوخان بزرگ بوده اند.
رواق: رواق فضایی سرپوشیده و نیمه باز و ممتد است که معمولاً جزء ورودی محسوب نمی شده ولی در بعضی از بناها مانند مسجد جامع یزد یکی از دهانه های رواق حکم ورودی را نیز داشته و با فضای وردی ترکیب می شده است...
معماری گذشته
معماری مناطق کویری در عین پاسخگویی به نیازهای انسان و شرایط محیط، جلوه هایی از تجلی کالبد بخشیدن به ارزش ها و باورهای فرهنگی جامعه را نیز به نمایش می گذارد مانند بهره گیری از سلسله مراتب، که در عین اینکه توجه به درون و بطن را به زیبایی نشان میدهد، با ایجاد قلمروهای مختلف (خصوصی، عمومی، نیمه عمومی و...) محرمیت، خلوت و خصوصیت و امنیت مورد نیاز اهل خانه و حرمت خانواده و تجلی ارتباط انسان و طبیعت و فضای زندگی را در حد اعلایی فراهم می کند.
در معماری سنتی، جایگزینی و استقرار عناصر و اجزاء در رابطه ای هماهنگ و منطقی و تکمیل کننده با سایر اجزا است. این هماهنگی در مقوله تناسب ها،اندازه ها ، رابطه انسان و طبیعت و عناصر طبیعی قابل تعریف و شناخت است. در این مناطق با وجود شرایط نامطلوب محیطی (عدم وجود رطوبت مناسب، دمای بهینه و ... ) بهره گرفته شده و هم از مفاهیم و نمادهای معنوی در ایجاد فضاها به زیبایی و زیرکی خاصی استفاده شده است که جنبه سلامت روانی و باورهای دینی را در بطن خویش نهفته دارد. سیستم حیاط مرکزی با آب نماها،درختان و بازی نور و سایه،نمونه هایی از این دقت و توجه به ایجاد شرایط بهینه برای آسایش در این مناطق است.
در معماری کویری به مسئله انرژی، منابع طبیعی و بهره برداری درست از آفتاب، جهت ها، باد و ... (به عنوان منابع پایدار انرژی در مقابل سوخت های فسیلی ناپایدار) توجه خاص شده است تا حدی که، یکی از ویژگیهای بارز معماری این مناطق می باشد. شاید بتوان گفت دوری از اسراف و بطالت، استفاده از مصالح بومی، انتخاب رنگ و اشکال مناسب،توجه به نوع و روش بهره گیری از منابع طبیعی،انتخاب منابع انرژی مناسب ، تلفیق جنبه های معنوی و مادی حیات به عنوان بنیاد و حتی مسلط بر فعالیتهای انسان و نتایج حاصله از آنها، احساس مالکیت انسان بر اشیاء و فضاها به عنوان عاملی در جهت حفاظت و بهره برداری بهتر از آنها، توجه به روح جمعی به جای فردگرایی و نمایش، کمال جویی انسان و کمال بخشی به آن و بسیاری ویژگیهای دیگر را میتوان شاخصه های اصلی معماری بومی دانست.
2- سابقه شهر یزد (سیر تحولات زیستی و کالبدی در یزد)
به طور کلی در سرزمین های اسلامی، شهر اسلامی را میتوان مجموعه ای از مناطق و محلات متجانس و همگن دانست. گروههایی که در این مناطق می زیسته اند،هویت،مذهب و قومیت خود را برای قرن ها همچنان حفظ کرده اند. بررسی ها نشان میدهد که در گذشته، شهر یزد دارای محلات متعددی بوده است. محلات شهر، جایگاه زندگی طبقات اجتماعی مختلف، صاحبان مشاغل گوناگون و پیروان ادیان مختلف بوده است. روابط نزدیک اقتصادی، اجتماعی، نظام محله ای ویژه شهرهای سنتی و شیوه تولید کارگاهی بر سازمان اجتماعی فضایی شهر تأثیر داشته است، بطوریکه در یک محله، بخش های اعیان نشین،صاحبان کارگاههای خصوصی و فقیرنشین کنار هم قرار داشته و یا دو محله متعلق به اعیان و تهیدستان شهری کنار هم قرار می گرفته است. خانه های اعیان نشین معمولاً مشخص و مانند مراکز محلات در تقاطع و یا در مسیر گذرگاههای اصلی قرار داشته است.
در محلات شهر یک نفر از بزرگان محله از طرف اهالی انتخاب می شد که نقش رئیس محله را داشت. بزرگ محله را گاهی،کلانتر می نامیدند که در این صورت نقش وی مهمتر بود.
رابطه تولید و کار به صورت رابطه بین استادکار و شاگرد در صنایع وجود داشت و معمولاً کار طاقت فرسا به صورت میراث به فرزندان و شاگردان منتقل می شدند.
کارگاهها در مسیر گذرگاههای اصلی شهر و یا در تقاطع آنها قرار داشت. برخی نیز از خانه های خود به صورت کارگاه استفاده می کردند که در این صورت تولید شکل خانگی پیدا میکرد، کارگاههای نساجی که با شرکت زنان و فرزندان اداره می شد نقش اساسی در اقتصاد خانه داشت و خانواده را به عنوان یک سازمان اقتصادی فعال می نمود. اساس اقتصاد شهر را به ویژه صنعت نساجی کارگاهی تشکیل می داده است.
امروزه اشکال پیچیده روابط اجتماعی – اقتصادی و دگرگون شدن تولید شهری در یزد و تسلط وجه تولید کارخانه ای بر کارگاهی و قرارگیری شهر در شبکه ارتباطات اجتماعی اقتصادی، در سطح کشور، باعث شده که نظام محله ای در شهر از میان برود و محله به عنوان یک واحد زندگی شهری به شکل گذشته اهمیت خود را از دست بدهد.
شهر یزد، مانند بسیاری از شهرها از زمان قاجار و شروع روابط ایران و اروپا شروع به تغییراتی نمود. هر چند این تغییرات چندان باعث به هم ریختن سیستم های کالبدی و روابط اجتماعی – اقتصادی شهر نشد. تغییرات در نظام های شهری و محله ای به صورت مشخص از دوران پهلوی اول و خصوصاً در دهه های چهل و پنجاه به وقوع می پیوندد.
ورود ماشین به سیستم های ارتباطی شهر، سرعت تحولات،گسترش ارتباط و یک نوع تجدد خواهی و شیفتگی در برابر غرب باعث ایجاد شبکه های دسترسی جدید یعنی خیابان ها با سیستم شطرنجی و شبکه ای،همچنین ایجاد محلات جدید در حاشیه شهر با سیستم های ساخت و ساز نوین گردید. این حرکات همراه با تغییر در سیستم روابط اجتماعی و ایجاد ادارات دولتی و ایجاد کارخانه ها و کارگاههای جدید و بزرگ همراه بود که به صورت عمده تغییر سیستم سکونتی و کالبدی را از حالت سنتی ودر بافت قدیم و الگوهای گذشته به سیستم شهرسازی جدید و فارغ از روابط اجتماعی – اقتصادی گذشته طلب می نمود.
3-1- مقدمه
هر واحد جغرافیایی در مقیاس کوچک (micro) و چه با مقیاس کلان (macro) بعنوان یک سامانه زیستی و حیاتی از عناصر متشکله جاندار و بیجان که هر یک روابط متقابل و پیچیده ای دارد تشکیل میشود در این میان اقلیم نه تنها بعنوان یک جزء بلکه به صورت یک عامل هویت و ماهیت بخش ویژگیهای عمومی سایر اجزاء متشکله یک اکوسیستم یا زیست بوم را نیز تعیین می کند. بطوریکه بسیاری از خصوصیات طبیعی اکولوژیکی انسانی مانند پوشش گیاهی، وضعیت آبهای سطحی و زیرزمینی، ساز و کار فرسایش و حتی معیشت انسانها نیز تا حدود زیادی به ویژگیهای آب و هوایی و اقلیم شناسی بستگی دارد این مسئله در زیست بوم های خشک و بیابانی و مناطق کویری نیز صادق است و همین عوامل محیطی هستند که در تعیین نحوه پراکندگی، چگونگی سازگاری موجود زنده با محیط و نیز ساختار اجتماعات زیستی نقش اساسی را برعهده دارند. بطور مثال هر گیاه یا جانور برای مقابله با عامل اقلیم که تأثیر آن از حدود امکانات موجود زنده خارج است باید خود را با شرایط اقلیمی سازگار کند و هر چه توانایی یک سیستم زنده در دفع اختلالات وارده بیشتر باشد به همان نسبت در تعادل اکولوژیکی آن تأثیرگذار بوده و آن سیستم پایدارتر خواهد بود.
لذا شناخت هر چه دقیق تر و همه جانبه مسائل اقلیمی میتواند به نوعی در پایداری زیست بومها (بخصوص در مناطق خشک و بیابانی ) نقش مؤثری داشته باشد.
3-2- خصوصیات اقلیمی مناطق گرم و خشک (فلات مرکزی)
در این اقلیم که بیشتر مناطق نیمه استوایی را شامل میشود بدلیل وزش بادهای مهاجر که از جنوب غربی و شمال غربی به طرف استوا در حرکتند هوا بسیار خشک است این بادها هنگام عبور از قاره های بزرگ بیشتر رطوبت خود را از دست می دهند علاوه بر این در مناطق نیمه استوایی که جزء مناطق پرفشار هستند هوا به دلیل حرکت از قسمت های بالایی اتمسفر به پائین گرم و خشک می شود توجه به خشکی هوا در این مناطق که با ویژگیهای دیگری همراه است از نظر تأمین آسایش انسان و در نتیجه طراحی ساختمان اهمیت فراوانی دارد. در شکل (4-1) و نمودار (4-1) حوزه های اقلیمی مختلف جهان نشان داده شده و خصوصیات اقلیم گرم و خشک با سایر اقلیم ها مقایسه گردیده است. تابش مستقیم آفتاب در این مناطق شدید است و 700 تا 800 کیلو کالری در هر ساعت در متر مربع (K.Cal/n/m) در سطوح افقی انرژی تولید می کند و با افزایش پرتو منعکس شده از سطوح بایر زمین شدت آن بیشتر می شود آسمان این مناطق در بیشتر مواقع سال بدون ابر است ولی معمولاً بعد از ظهرها در اثر گرم شدن و حرکت لایه های هوای نزدیک به زمین مه و طوفان گرد و غبار پدید می آید. رطوبت کم و نبودن ابر در آسمان باعث میشود دامنهی تغییرات دمای هوا در این مناطق بسیار زیاد شود در تابستان تابش آفتاب در طول روز سطح زمین را تا 70 درجه سانتگیراد گرم می کند در حالیکه هنگام شب دمای سطح زمین به سرعت کاهش می یابد و به 15 درجه سانتیگراد یا پایینتر می رسد دمای هوا در روزهای گرم تابستان به 40 تا 50 درجه سانتیگراد و در شب ها به 15 تا 25 درجهی سانتیگراد می رسد در فلات مرکزی که بزرگترین منطقهی ایران است. شکل (4-2) و اطراف آن را ناهمواریهای مرتفعی محصور کرده صرفنظر از حاشیهی متصل به ارتفاعات و برخی حوزه های مستقل داخلی شرایط آب و هوایی گرم و خشک است و از جمله مشخصه های آن زمستان های سخت و سرد و تابستان های گرم و خشک است.
ویژگیهای معماری بومی مناطق گرم و خشک
ساکنین مناطق گرم و خشک برای غلبه بر مشکلات آب و هوایی این نواحی تدابیر زیر را اندیشیده اند.
1) بطور کلی در این مناطق ساختمانها با مصالحی از جمله خشت و گل که ظرفیت حرارتی زیادی دارند بنا شده اند در مناطقی که شرایط آب و هوایی بسیار حاد است با ساختن خانهها در دل تپه ها یا زیرزمین زمان تأثیر را به بی نهایت رسانده اند و بدینوسیله از شرایط حرارتی متعادل عمق زمین استفاده کرده اند.
2) پلان ساختمان ها تا حد امکان متراکم و فشردگی پلان، باعث به حداقل رساندن تبادل حرارت از طریق جداره های خارجی ساختمان هم در تابستان و هم در زمستان می شود و در نتیجه تا حد زیادی از نفوذ حرارت به داخل ساختمان در تابستان یا زمستان جلوگیری میکند.
3) ساختمان ها معمولاً در بافتهای متراکم و مجموعه های بسیار فشرده بنا شده است به ترتیب تلاش شده است بیشترین سایهی ممکن بر سطوح خارجی ایجاد شود و فشردگی مجموعه تودهی کل مصالح ساختمانی افزایش یافته و زمان تأخیر به حداکثر رسیده است.
4) در بیشتر نواحی این مناطق به دلیل بارندگی کم و در نتیجه کمبود چوب سقف ساختمانها به شکل خرپشته – تاق یا گنبد و بدون هیچ اسکلتی از خشت خام و گل ساخته شده است البته در مناطق نیمه بیابانی به دلیل اعتدال نسبی هوا و وجود چوب نسبتاً کافی بیشتر بام ها از چوب و به شکل مسطح ساخته شده است.
5) به منظور کاهش هر چه بیشتر حرارت ایجاد شده در دیوارها در اثر تابش آفتاب به آنها معمولاً سطوح خارجی سفیدکاری شده است.
6) در این مناطق تعداد و مساحت پنجرهی ساختمان به حداقل میزان کاهش یافته و برای جلوگیری از نفوذ پرتوهای منعکس شده از سطح زمین اطراف پنجره ها در قسمتهای فوقانی دیوارها تعبیه شده است.
7) در مناطق گرم و خشک بر خلاف مناطق معتدل و مرطوب سعی شده است از ایجاد کوران و ورود هوای خارج به داخل ساختمان از طریق پنجره ها یا قسمتهای بازشو به ویژه در هوای گرم جلوگیری شود ولی تدابیر دیگری از جمله ایجاد بادگیر برای خنک سازی هوای داخلی بصورت طبیعی اندیشیده شده که بسیار مؤثر است.
8) استفاده از حیاطهای داخلی درخت کاری شده و معطوف ساختن فضاهای زندگی به این حیاطها از عمده ترین ویژگیهای معماری در مناطق گرم و خشک است حیاطهای داخلی که شامل درخت حوض و سطح گیاه کاری شده است یکی از مؤثرترین عوامل ایجاد رطوبت در این گونه مناطق است.
3-3- حدود و موقعیت جغرافیایی استان یزد
جغرافیای سرزمین به گونه ای است که قسمت اعظم آن را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل میدهد دو رشته کوه البرز و زاگرس در شمال و غرب کشور همچون دیواره هایی مرتفع مانع ورود توده های آب و هوایی مرطوب به مناطق وسیع مرکزی ایران شده و یکی از عوامل مهم کویرهای پهناور لوت و نمک در این مناطق است...
( نظری اجمالی به معماری ایران درعهد اسلام) « معماری ایران در طی تاریخ طولانی خود دارای ویژگی، اصالت، طرح و سادگی، توأم با آرایش بر مایه بوه است» با این برداشت آرتورپوپ- مستشرق و ایران شناس نامی آمریکا به فرهنگ معماری ایران ردی می آورد. او می گوید: (اصالت اشکال زندگی ایران بدین گونه نمایان می شود که در ابنیه مسکونی از خودنمای و برون آرایی به در بوده است) با این یقین معماری را به عنوان یکی از پربارترین شاخه های تنرمند فرهنگ و هنر ایرانی معرفی می کمند. هنر در ایران به قدمت تارخیا تس و معماری از کهن تریهنرهاست. رونق اعتلای معماری در ایران باستانی گواه آن است که این سرزمین از کانون های نخستین شهرسازی ونیز سد سازی و مهندسی بوده است. و این گواهی بناهایی که از میان ازمنه وا عصار با سیمای غبار آلود سر بیرون کشیده اند و سرهای باستانی و شهرها و دهکده های شاهی تأیید میکند. آثاری که جسته و گریخته ازخلال نوشته های باستان شناسان بدست میآید روشنگر آن است که هنر و صنعت 5000 سال قبل ازمیلاد در این مرز و بوم ریشه و نشان دارد.
معماری ایران شناسنامه معتبر مردم این سرزمین از دوترین ازمنه قدمی است طبیعت اقلیمی ایران در این زمینه تأثیر گذار فرهنگ هایی که با ؟؟ و مغلومین به این خطه را گشودند. در این معماری کهم بارزترین اشکال خود جلوه کردن است. آداب و رسوم، مراسم مذهبی، روحیات، اخلاقیات، اندیشه و عقیده نسلها در معاری ایران انعکاس واضحی دارد. نه تنها در بناهای عظیم، در ابنیه اثار کوچک هم می توانیم این انعکاس را دریابیم. آتشکده و دهکده های شاهی که درگذشته که در سراسر این خطه جابه جا روییده بود و اینک به جا مانده است باری از فرهنگ معمای ایران باستان را در خویش نهاده است آتشکده دهکده های شاهی را در ایران باستان بر روی تپه ها بنا می کرده اند. در دهکده های شاهی معابد ویژه پرستش مهر و ناهید ( فرشته آب) وجود داشت. نقاطی که هم اکنون به پل دختر یا قلعه دختر نسبت می دهند، همان پرستشگاهها باستانی ناهید یا فرشته آب است از معابد مهر (میترا) که قبل از زردتشت در ایران رواج داشته است. نمونه های چندی باقی است. معبد (مصیصر) در شمال غربی ایران که در کوه تراشیده شده است و همچنین صخره (پی فخیریکار) در جنوب دریاچه رضاییه ازجمله این نمونه ها هستند. مهر پرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جایی دست خود رابه آب می زدند و آن را (مهرآب) می نامیدند. که شاید نعت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد. معماری ایران حاصل قرن ها تفکر و ثمرة اندیشه و قریحه هنری نیاکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دست اؤردهای ملل دیگر است با آنکه در هر سیمای معماری ایرانی تغییر وتبدیل هایی را پذیرفته است، روح یگانه و ذات نیرومند آن همواره زنده و بلانده باقی مانده و همپایه زمان ظرفیت های خویش را عوض کرده است. مروری در خطوط اصلی معماری ایران از آغاز تاریخ مدرن ما، در واقع گشایندهشاهرایی به قلب تمدن دیرینه سال این سرزمین است نخستین سلسله حکومت ایران سلسله ماد بود که بخشی از هسته خود را در بنا و آثاری ه آفریده به وام نهاد. سنگ شیر همدان، کان داوود در سریل ذهاب، دخمه صحنه در کرمانشاه، دخمه مرسوم با طاق فرهاد در لرستان، دخمه ده نوه اسحاق وند در نزدیک کرمانشاه ازبرگزیدهژ ترین آثار این دوره است. ( پلی بیوس) در توصیفی که از کاخ باستانی همدان کرده یادآور شده است که ستون های این کاخ از چوب سدر و سرو ساخته شده و روی این ستون ها از لوحه های سیمین و زرین پوشانده شده بود ( دمرگان پرود) ( شی پیه) معتقدند که این نشانه ها و آثار تخت جمشید کم و بیش شباهت دارند. در عرصه وسیع سرزمین خود از مهارت و استادی هنرمندان ممالک، زیر فرمان خویش به نحو احسن بهره می گرفتند و از این جهت در آثار معماری و صنعت ایران در دورة هخامنشی تأثیر سایر ملل نیز دیده می شود چنانکه داریوش گوید در بنای قصر او صنعتگران بابلی، مادی، لیه ی. و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساخمان ها از فواصل دور دست می آمده است . استفاده از تجربیات و سنن ملل تابع، نه به صورت تقلیدی و پیروی بلکه به گونه ای باز افرینی و الهام پذیری خلاقه مختص به دورة هخامنشی نسبت مادها پیش ازآنکه تجربه و مهارت (اورانویی) ها استفاده بسیار بردند. معماری دورة هخامنشیان ادامه یک هنر ملی بود. اصالت این هنر در قصر کیاکسار پادشاه ماد ( در همدان) جلوه کرد و کوروش در ادامه آن پس از شکست مادها قصری در پازارگاه یا ( مادر سلیمان) در 80 کیلومتری شمال تخت جمشید بنا کرد. که گرچه مانند تخت جمشید که به جرأت می توان گفت یکی بزرگترین و وسیع ترین بناهای است که قبل از معمول شدن آهن ساخته شده است دارای سقف، ستون های چوبی بسیار بوده است سقف ، ستون های چوبی بسیار بوده است. سقف ساختمان از چوب سور لبنان و بلوط ساخته شده و بر ستون های حاشیه دار ه سر ستون های آراسته آنها را تزیین می کرد تکیه داشته است. ستون های چوبی و تزیینات چوبی سقف که نمونه ای از زیباتری مظاهر و رنگ های تیره چوب های سدر، گردو، بلوط و سرو و رنگهای روشن تر آج بوده است. ( گوردن چایلد) می گوید: ( آثار معماری دورة هخامنشی به طوری مناسب و شبیه است که پس از دوره سومری ها در این منطقه از آسیا نظیر ندارد) بر خلاف نقشه هایی بی جان و نا زیبای بابلی و آشوری، هجاری های ایران همه زنده و جالبند. تخت جمشید از مهمترین آثار هخامنشیان است در ساختن این بنای عظیم، اکثر پادشاهان هخامنشی هر یک به گونه ای دخالت داشته اند. در این، مشهورترین یادگار ایران باسان چوب به عنوان یکی از مصالح اساسی به کرا رفته است چوب به ساختمان از لبنان، آج از هندوستان و سنگ ستون ها از یونان و زینت دیوارها از اتیوپی ( حبشه) تحصیل شده است از وره اشکانیان آثار پراکنده ای در این و خارج وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از رابة قصر (هاقره) (الحضر) در ساحل دردجله این بنا اساساً اثر ذوق ایرانی است وی تأثیرمعماری روسی در طرز ساختن سقف و گچ بری آن مشهود است خرابه معبد ناهید در (کنگاوه) نیز از آن آثار به جا مانده این دوره است. از دورة اشکانیان در معماری رسمی ایران ساختن گندب متداولی گشت از همان روزگار گنبدهای روی چهار طاق گوشه بنای شد و تفاوت آن با کنبدهای روی این بود که گندبهای روی. روی گشوراه بنا می گشت. معماری دوره ساسانیان سرشت اصیل تری دارد . قصر شیرین که خسروپرویز بنا کرد کم و بیش به پیروی از ساختمان ها هخامنشیان ساخته شده است. طاق کسری ( ایران مدین) در نزدیک دجله در شهر تیسفون از آثار شناخته شده این دوره است. این بنا از آجرهای نظامی سپید و بزرگ ساخته شده است. بر روی تالار بزرگی که موسوم به ایران است 8 تالار کوچک گشوده می شد. طاق ها بهطور کلی شکلی نیمدایره داشت و طاق بارگاه به شکل هلالی ساخته شده و به وسعت شگرف آن دیدة هر بیننده ای را خیره می سازد. در حلی که عناصر و خطوط اصلی بنا از قریحة ایرانی مایع می گیرد. دور نسبت کدامهای از معماری رومی در پاره ای از قسمتهای آن انعکاس یافته باشد. پس از آنکه اسلام ایران را فرا گرفت، معماری ملت خود را با آیین جدید سازگارساخت. چنین است که پاره ای از باستان شناسان و مورخان را عقیده برآن است که برج های آتش ساسانی، ساختن مناره را برای دعوت مسلمانان به نماز به کاری رفت الهام داده است عوامل معماری ساسانی با اختلافات کم و بیش اما به وضوح- در دوره های اسلامی خود را تحمیل کرد. تزئینات رایج در معماری کهن ایرانی با همه ویژگی ها خود از گچ بری و آرایش با کاشی لعابدار و غیره به معماری اسلامی ایران انتقال یافته است نقش اسلیمی های مساجد ایرانی همان پیچک های ساسانی است که نمونه آن را درطاق بستان می یابیم، ولی در هر حال این نقوش و عوامل در اثر بیدار شدن یک امپراطوری اسلامی و ورود تمدنهای گوناگون در لوی یک آئین واحد، بهره گیری مقابلی را سبب شده و تغییر شکل یافته که در خور مطالعه است از آغازگرویدن ایران به اسلام بسیاری از سنت های ایرانی و از جمله سنت معماری آن هنگام با تأثیرات «بیزانس» میان حکمرانان اسلامی متداول گشت چنانکه بسیاری از تصور خلفای اموی از جمله قصرالحیر و فخاجا و مشاطه خیلی بیش از آن چه از هنر «بیزانس» متأثر باشد از اسلوب ایرانی الهام گرفته است و زینت های آن از شیوه ایرانی بیرونی کرده است )
آثار معماری دوران ساسانی درسرزمین ماوراء النهر
بنظر می رسد جا داشته باشد پیش از آنکه به معرفی شهرها و آثار معماری دوران ساسانی در ماوراءالنهر بپردازیم به اختصار مطالبی درباره اهمیت و ارزش آثار این منطقه در زمینه شناسائی هر چه وسیعتر فرهنگ و تمدن ایراین بیان داریم و ویژگیهای محلهای باستانی این ناحیه را بر شماریم.
ناحیه وسیعی را که از دیرباز در نوشته های مورخان و جغرافی نویسان همیشه ازآن بنام خراسانبزرگ ورارود و یا ماراءالنهر یاد شده است ازمدتها پیش دانشمندان شوروی بدلایل خاص بنام ( آسیای مرکزی) از آن یاد می کنند این ناحیه هم اکنون شامل سرزمین هائی است که جمهوری ازبکستان- جمهوری فارسی زبان تاجیکستان- ترکمنستان- ناحیه قزاقستان وقرقیزستان را در بر می گیرد.
درحالیکه دانشمندان مغرب زمین نواحی را که شامل : ترکستان شرقی – مغولستان و تبت می باشد بنام آسیای مرکزی نامگذاری کرده اند. بحث درباره علت این اختلاف و انگیزه های سیاسی که منجر به نامگذاری اخیر توسط دانشمندان روس گردیده مطلبی است که از حوصله این گفتار بیرون است و جا دارد که در فرصت دیگر بآن بپزدازیم.
سرزمین وسیع ماراءالنهر و یا منطقه ایکه امروز از آن بنام آسیای مرکزی یاد می شوداز نظر جغرافیائی سرزمینی است با اختلاف منظر بسیار چنانکه قسمت وسیعی از ان را سلسله کوههای عظیم و صحراهای وسیعی که برای زندگی انسان مناسب نیست فرا گرفته است از سوی دیگر در این ناحیه با حوضه های پرآب و بستر رودخانه های بزرگ با خکی رسوبی و حاصلخیز برخود میکنیم که از کهنترین روزگاران مسکون بوده چنانکه نشانه های آنرا بصورت تمدنهای پرارزش در این نواحی شاهد هستیم. بالاخره اینکه دامنه های ارتفاعات و استپ های این سرزمین وسیع، چراگاههای پربار و پر نعمتی را برای پرورش، گونه های مختلف دامها عرضه می دارند.
چراگاههائی که با جاذبه بسیار دامپروران بومی و گله های بزرگ آنها را بسوی خویش فرا میخواند و امکان بوجود آمدن نوعی خاص از تمدن شبانی را در این بخش فرام می ساخت.
از تمدن های معروف و شناخته شده پیش از تاریخ این سرزمین می توان آثار و تمدنهای زیر را یاد کرد: از آثار ارزنده دوره پارینه سنگی و تمدن (موسترین) میتوان کشفیات غار (تشیک تاش) در جنوب شرقی ترمز را یاد کرد با یافتن اسکلت یک انسان ( تئاندرتان) که آنرا گونه ای میان ( انسان پکن) و انسان « نئاندرتال» شناخته شده در مغرب زمین دانسته اند، باستانشناسان برای این محل اهمیت خاصی قائل هستند.
آثار مربطو به دروه نوسنگی (نئولیتیک) در سرزمین خراسان بزرگ یا ماراءالنهر دارای اهمیت و اعتباری خاص هستند. زیرا که به گونه ای روشن اوضاع و احوال و ویژگیهای مربوط به زندگی اجتماعات ساکن منطقه را در این دوران بازگو می کمند و رابطه آنرا با تمدنهای مستقر در دیگر ناحیه های سرزمین ایران مشخص میسازد.
از جمله تمدنهای معروف و شناخته شده دوران نئولیتیک ناحیه تا آغاز دوران تاریخی می توان تمدنهای زیر را یاد کرد:
تمدن شناخته شده در (آنو) واقع در دوازده کیلومتری عشق آباد ( اشک آباد) در ترکمنستان جنوبی – تمدن مکشوف در ( قره تپه) در نزدیکی عشق آباد گذشته از آثار جالب دوران نوسنگی و برنز در ترکمنستان جنوبی، در ناحیه ( خوارزم) نیز با تمدنی ارزشمند بهمین نام برخودر می شود. در نواحی کوهستانی تاجیکستان جنوبی نیز با آثار فراوانی از تمدن دوران نوسنگی بر خورد می کنیم که بنام تمدن (حصار) نامگذاری شده است.
همچنین درساحل چپ (سیر دریا) نیز با محلهای باستانی زیادی از دوران برتر برخورد می کنیم که مجموع آنرا بنام تمدن (قراقوم) نامیده اند.
و بالاخره در دهر ( فرغانه) و در قسمت پائین دره ( زرافشان) نیز با آثار تمدنهای ارزنده ای از دوران برنز بر خورد شده که تمدن دره زرافشان را بنام ( زمان بابا) نامیده اند.
بحث درباره آثار تاریخی سرزمین خراسان بزرگ و ماراءالنهر با توجه به فراوانی و اهمیت این آثار مطالبی است که جا دارد درباره آن بطرو جداگانه درطی گفتارهائی چند صحبت شود. از جمله باید دانست که در دوران هخامنشی شاهد ایجاد و گسترش تعداد قابل توجهی از شهرها در این سرزمین هستیم که بعنوان مثال می توان شهرهائی چون : مرو- قلعه گبر در خوارزم – قلعه میر در تاجیکستان جنوبی- ویرانه های بالا حصار در بلخ- آثار مکشوف در فرغانه و … را یاد کرد.
آثار دوران باستانی
با توجه به اهمیت و موقع خاص سیاسی و اقتصادی و بازرگانی سرزمین ماراءالنهر در دوران ساسانی و گذشتن جاده معروف ( راه ابریشم) از این ناحیه و رشد روز افزون شهرنشینی در سراسر ایران ساسانی، در بسیاری از نواحی ماراءالنهر یا شهرها و محلهای مسکونی عظیم و گسترده ی برخورد می شود که نمونه های کاوش شده آنها را در محلهائی چون : (بالالیک تپه) در پانزده کیلومتری ترمذ منطقه وسیع و کم نظیر و رخشا در 20 کیلومتری شمال غربی بخارا- ویرانه های افراسیاب یا سمرقند کهن و بالاخره منطقه باستانی پرارز و گسترده (پنج کنت) یا پنجیکنت در شصت کیلومتری شهرسمرقند را می توان نام برد.
نکته قابل اشاره اینکه آثار مربو به تمدن شکوفا و ارزنده دوره ساسانی در ماراءالنهر را باستانشناسان روس و از جمله ( بانیتسکی) بنا به دلایل خاص زیر به فرصت کمی که در اختیار داریم بحث خود را تنها بمعرفی اجمالی آثار باستانی ناحیه و رخشا و پنج کنت اختصا می دهیم...