قنات
بنابر مطالعات تاریخی هستههای اصلی شکلگیری نخستین تمدنهای بشری در کنار منابع آبی بودهاند و از این دست تمدنها کم نیستند و میتوان به تمدنهای بینالنهرین و ماوراالنهر و تمدنهای حاشیهی رودخانههای نیل و سند و گنگ اشاره کرد.
در همین ابتدای بحث این نکته پرواضح است که آب و دسترسی به آن از جملهی ابتداییترین نیازهای بشر برای ادامهی حیات خویش است لذا ذهن خلاق بشر در طول تاریخ به شیوههای گوناگون به کشف راهحلهای بدیع و خلاقانهای برای رفع این نیاز دست یافته است. به هر کدام از این دستآوردها که بنگریم شاهد نبوغ، آگاهی، پشتکار، درایت و عشق به سرزمین هستیم. حفر کانالهای عظیم، انتقال آب به وسیلهی جویهای درارتفاع در امپراطوری روم، آبرسانی توسط لولههای سفالین در دورههای پیش از تاریخ و همچنین ابداع فنآوری قنات را میتوان از نمونههای برجستهی دستیابی به علوم مهندسی در دوران تاریخی ذکر کرد. بشر در آن زمان با احاطه و شناخت بر علوم هواشناسی و خاکشناسی، علم مسّاحی و نقشهبرداری، علم نیارش سازه (استاتیک) و فن ساخت و ساز، موفق به بهوجود آوردن دستآوردهایی شده که در حال حاضر نیز با وجود امکانات بسیار پیشرفته چندان سهلالوصول نمیباشند.
اجداد ما آبهای شیرین دامنهی کوهستان را با کمک فن قناتسازی که روش ابداعی خودشان بوده به حاشیهی کویرها بردهاند تا شرایط سخت و نامناسب محیط زیست خویش را برای زندگی بهتر و مناسب برای کشاورزی که از اصلیترین شیوههای زندگیشان بود تغییر دهند.
واژه شناسی قنات
کانال زیرزمینی حفر شده توسط انسان که جهت جمعآوری آب شیرین و انتقال آن به سطح زمین برای مصارف کشاورزی، انسانی و دامی ایجاد شده است را در ایران و آسیای میانه قنات و کاریز و در کشورهای عربی فقره میگویند. کاریز کلمهای پارسی و قنات کلمهی پارسی معربشده است. در ایران خاوری و افغانستان و آسیای میانه واژهی کاریز بیشتر کاربرد دارد و در ایران باختری واژهی قنات. قنات خود عربیشدهی کنات فارسی است که از ریشهی فعل کندن گرفته شده است.
۱- قنات را در لغت عدهای به معنای نیزه معنی کردهاند که جمع آن، قنوات، قنیات و قنی است، که بعدها، به معنای کانال و مجرای آن و معادل کاریز به کار رفته است، عدهای نیز آن را از کلمهی پهلوی کانیکه برگرفته از کانال و فعل کن و کندن میدانند که به زبان عربی رفته و معرب شده است. این کلمه در زبان آکدی و آشوری به شکل قانو، در عبری به صورت قنا و قانو و در لاتین، به صورت کانال دیده میشود و در زبان پهلوی نیز به شکل کهس به کار رفته است و معادل فارسی امروزی آن، کلمه کاریز و کهریز است.
بسیاری از پژوهشگران، تاریخ حفر قنات را به دورهی هخامنشی نسبت میدهند. علت این است که از دورهی ماقبل هخامنشی سنگنبشتههای اندکی باقی مانده و چون سند مکتوب از ماقبل این دوره وجود ندارد این دوره را به غلط دورهی ماقبل تاریخ میدانند در حالی که علم باستانشناسی، مردمشناسی و زبانشناسی رازهای نهفتهی زیادی را از دوران ماقبل تاریخ برای انسان آشکار نموده است.
میدانیم که تاریخ مدنیت و تاریخ شفاهی در ایران بسیار دیرینهتر از دورهی هخامنشی است و اصولاً یافتههای باستانشناسی در شرق چین و آسیای مرکزی و شرق ایران ثابت میکند که مدنیت در شرق ایران و داستانهای ایران و توران مربوط به دورانی بیشتر از پنجهزار سال قبل میشود، یافتههای باستانشناسی شهر سوخته و جیرفت و آثار به دست آمده از تمدن هلیل رود و آثار تمدن شهرنشینی هفتهزار ساله در غرب ایران (مادها) این فرضیه را اثبات میکند، در حالی که سنگنبشتهها و تاریخ مدون ایران، تنها دوهزار و پانصد سال اخیر را، آن هم به طور ناقص پوشش میدهد.
اگر یکی از ساکنان قبلی کره زمین که حدود سیصد سال قبل روی آن زندگی می کرد، سری به دنیای امروزی ما بزند و تجربه زندگی دوباره روی این کره خاکی را با شانس و اقبال به دست آورد، اولین شکایتی که می کند، از وضع هوای آن است! او فوری خواهد گفت : «خدای من! چه هوای کثیفی کره زمین را دربرگرفته!»
واقعیت هم همین است. هوایی که تنفس میکنیم، بیش از هر مورد دیگری نظر انسان را به خود جلب می کند.
دانشمندان می گویند، از هنگامی که انقلاب صنعتی در اروپا آغاز شد و کارخانه های بزرگ و کوچک با دودکش های بلند و کوتاه، پیرامون شهرها تأسیس شدند، وضع هوا هم بد و بدتر شد. البته در گذشته، انسان از آلودگی و دود برداشت منفی نداشت. برای کارگرانی که از نواحی روستایی در جست و جوی کار به شهرها هجوم می آوردند، دودکش ها و دود غلیظی که از آن ها به هوا می رفت، نشانه کار، شغل، زندگی و نان بود. آنان با دیدن این کارخانه ها و دودکش ها، به این فکر فرو می رفتند که در شهر کار هست و تولید پس باید در این کارخانه ها کار کرد و نان به دست آورد. یعنی برای آن ها، دودکش نشانة زندگی و نان بود.
اما، امروز دیگر دودکش های کارخانه ها نشانه زندگی نیستند. آن ها، از نظر دوستداران محیط زیست، آلوده کننده محیط، محدود کنندة تنفس و بنابراین دشوار کننده زندگی هستند. دوستداران محیط زیست سعی دارند، با کاهش مصرف لوازمی که کارخانه ها تولید می کنند، هوای پیرامون محل زندگی خود را پاک نگه دارند. بسیاری از طرفداران محیط زیست در مراجع قانونگذاری هم نفوذ کرده اند و قوانینی را تصویب می کنند که براساس آنها ، کارخانه ها باید برای دودکش های خود فکری بکنند: یا تولدی خود را طوری سامان دهند که نیازی به دودکش نباشد، یا بر سر راه دودهای دودکش ها، فیلتر(صافی) نصب کنند تا قبل از خروج دود از دودکش و وارد شدن به هوای پاک پیرامون کارخانه ها،مواد مضر آن ها را همین فیلتر بگیرند. کار طرفداران محیط زیست در مبارزه با دود و دودکش تا آن جا پیش رفته است که حتی برای جلوگیری از احداث یک کارخانة جدید، گاهی در محل احداث می خوابند، با پلیس درگیر می شوند و بالاخره هم، حرف خود را به کرسی می نشانند.
البته، فقط دود دودکش ها هوا را آلوده نمی کند. برخی از کارخانه ها که با مواد شیمیایی سر و کار دارند، نه تنها دود تولید نمی کنند، بلکه از دور نمی توان فهمید که این کارخانه ها مواد مضر و آلوده کننده هوا و محیط تولید می کنند. گازهای شیمیایی، اغلب از این دسته هستند. کافی است، یک گروه طرفدار حفظ زیبایی و پاکی محیط زیست در شهری آگاه شود که قصد دارند یک کارخانةتولید مواد شیمیایی در آن حوالی احداث کنند و یا کارخانه ای بدون سر و صدا، مواد و گازهای شیمیایی خود را در هوا و یا آب های پیرامون رها می سازد. آن وقت است که باز هم کشمکش و درگیری آغاز می شود. عده ای خود را به درخت می بندند یا از سیم های خاردار پیرامون کارخانه بالا می روند و یا بانوشتن مقاله به همه خبر می دهند که کارخانه مذکور با پیرامون خود چه می کند و چه نمی کند؟!
البته محدود کردن آلودگی هوای امروز به کارخانه ها، قدری بی انصافی هم هست. فکر نکنید که فقط کارخانه ها و دودکش ها و گازهای شیمیایی آن ها هستند که محیط را آلوده می کنند و تنفس را دشوار می سازند. قدری به پیرامون خود با دقت بیشتری نگاه کنید: در شهرهای بزرگ و کوچک، هزاران و هزاران و گاه صدها هزار اتوموبیل های جدید که مجهز به فیلترهای تصفیه دود اگزوز اتومبیل ها هستند، تمامی اتومبیل های قدیمی و حتی با عمر متوسط از این فیلترها بی بهره اند و یا نقص فنی دارند و سوخت خود (بنزین یا گازوئیل) بدرستی نمی سوزانند. نتیجه این امر، ورود ده ها تن دود همراه با گازهای مضر و سرب معلق در هواست. در یک بامداد سرد زمستانی یا حتی پاییزی در یک شهر بزرگ، از دور به شهر نگاه کنید: لایه ای از دود بر بالای آن ایستاده است. در واقع، مردم این گونه شهرها در لایه ای از هوای مسموم کننده و آلوده زندگی می کنند، اما به آن عادت کرده اند.
شاید شما هم در گزارش های هواشناسی که از طریق رادیو و یا تلویزیون یا حتی مطبوعات پخش می شود، با یک اصطلاح هواشناسی به نام «وارونگی هوا» یا «اینورژن» برخورد کرده باشید. در شهرهای بزرگ، تقریباً همه ساکنان شهر با این واژه آشنا هستند. در حالت معمولی، هر چه از سطح زمین به سمت بالا برویم، از دمای هوا کاسته می شود. اما در روزهای سرد زمستانی یا پاییزی، گاهی اتفاق می افتد که سطح زمین در شهرها سرد است، اما تا چند صد متر بالای آن، هوایی گرم وجود دارد. به این حالت وارونگی می گویند. افزایش دود و غبارهای آلوده از صنایع و اتومبیل ها در هوا، از عوامل اصلی این وارونگی است. در ایران، برخی شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، همدان و اراک این وارونگی هوا را بخوبی می شناسند. ساکنان این شهرها در چنین روزهایی با مشکلات تنفسی رو به رو می شوند، زیرا هوای سطح زمین با سطوح بالاتر جابه جا نمی شود و هوایی خفه و سنگین، همه مردم را می آزارد.
باز هم اشتباه کرده اید اگر گمان می کنید که همه آلودگی هوا فقط ناشی از صنایع و خودروهاست.
استفاده از بخاری ها ، دستگاههای حرارت مرکزی، آبگرمکن های نفتی و گازی و دیگر وسایل گرم کننده را هم به آلوده کننده های هوا اضافه کنید. اشتباه نکنید! فقط خانه و مدرسه خود را در نظر بگیرید، اگر فقط همین دو مورد را در نظر بگیرید، ممکن است بگویید: «ای بابا!… مگر این بخاری و آبگرمکن ما و یا بخاری مدرسه چه قدر هوا را آلوده می کند؟»
همه خانه های شهر، اداره ها ، بانک ها ، شرکت ها و همه مدرسه ها را در نظر بگیرید تا دریابید، تعداد این آلوده کننده های هوا، چندان هم کم نیست. البته مسئولان و تصمیم گیران کشور در زمینه انرژی سعی دارند که تا حد امکان، سوخت شهرها و روستاها را به گاز طبیعی تبدیل کنند که میزان آلوده کنندگی آن کمتر است، اما رساندن این سوخت طبیعی به همه شهرها و روستاهای کشور به سرمایه و تخصص و زمان احتیاج دارد.
مقدمه
تجربه سالیان دراز مدیران اجرایی کشور حکایت از آن دارد که در اجرای عملیات عظیم پیمانکاری مهمترین عاملی که می تواند به انتقال و ارتقاء فن آوری ملی منجر شود ، حمایت از ایجاد و تقویت شرکتهای پیمانکار[1] یا پیمانکار عمومی در کشور است . شرکتهایی که بتوانند اجرای یک طرح بزرگ را به طور کامل برعهده گیرند و همچنین در صورت لزوم به اجزای قابل تفکیک تقسیم کرده و با انتخاب پیمانکاران فرعی(پیمانکاران جزء[2]) نسبت به خرید تجهیزات و نصب و راه اندازی آنها همت گمارند ، در ضمن بتوانند هماهنگی لازم را بین پیمانکاران فرعی ایجاد کنند وبا نظارت مهندسی و کنترل پروژه ، مسئولیت کیفیت کار و عملکرد مناسب طرح و زمانبندی و هزینه نهایی آن را نیز بپذیرند .
ایجاد تحول اساسی در ساختار استراتژیک مدیریت عالی تصمیم گیری کشور ، علاوه بر تاسیس شرکتهای پیمانکاری توانمند ، اثرات و مزایای دیگری نیز به همراه داشته که از آن جمله می توان به انتقال فنآوری مربوط به انجام پروژه ها اشاره کرد که این امر از جهات مختلف منشا کسب منافع ملی گردیده است . خوشبختانه طی چند سال اخیر تلاش مضاعفی در همین راستا و به منظور تقویت شرکتهای پیمانکار جامع درجهت ارتقاء فنآوری ملی صورت گرفته است .
با رشد روز افزون تکنولوژی همواره خطرات و ریسک های ناشی از کار نیز افزایش پیدا می کند . کنترل این خطرات نیازمند نوعی سیستم مدیریتی است که منجر به کاهش این خطرات و حصول اطمینان از افزایش ایمنی ، رفاه کارکنان و همچنین حفاظت از محیط زیست می گردد .
از آنجایی که مدیریت بهداشت ، ایمنی و محیط زیست HSE[3]، از موارد کلیدی و بسیار مهم در اجرای عملیات پیمانکاری می باشد . لذا لازم است تا با رعایت سطوح مختلف HSE در سازمان ها و پیمانکاران تحت پوشش ایشان نقش مهمی در کاهش ریسکها و خطرات کاری و در نتیجه آن ارتقای سیستم مدیریتی بهداشت ، ایمنی و محیط زیست کشور ایفا نمود . این در حالی است که امروزه شرکتهای پیمانکار عمومی بین المللی ، مدیریت اعمال شده HSE و چگونگی عملکرد در این زمینه را به عنوان یکی از مهمترین شاخص [4]های بازاریابی جهانی می دانند و همواره برای بهبود وضعیت مدیریت HSE موجود و ارتقای آن می کوشند تا آمار[5] و اطلاعات مدیریت اعمال شده به مشتری (کارفرما) نشان دهد تا در بخش HSE ، سیستماتیک اندیشیدن و عمل کردن هدف نهایی است.
دنیای امروز دنیای رقابت است . نرخ سریع تحولات تکنولوژیک، تغییر در الگوهای مصرف و نیازهای بازار، بالا رفتن انتظارات جامعه و مسؤولیتهای اجتماعی سازمانها، عرصه رقابت را روزبهروز تنگتر مینماید. شرط بقاء در چنین محیطی برخورداری از مزیتهای رقابتی در سازمان است.
توجه به منابع انسانی[6] به عنوان اصلیترین سرمایه سازمان، بهبود فرآیندهای کاری در راستای تولید و عملیات بهرهور و توجه به موضوعات زیستمحیطی برای تحقق توسعه پایدار از مهمترین معیارهای رقابتپذیری سازمانها به شمار میروند. از اینرو پرداختن به موضوعات ایمنی، بهداشت و محیط زیست به یکی از اولویتهای کسب و کار در سازمانهای امروزی تبدیل شده است. در این میان بهرهگیری از یک نگرش جامع و نظاممند به این موضوعات اهمیت بسیاری دارد.سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست پاسخی به این مهم است.کار در محیطهای پیمانکاری به لحاظ تنوع کار، حضور گروههای مختلف کاری و نیز عدم آشنایی کامل با محیط و شرایط کار، با پتانسیل بالای وقوع حوادث ایمنی، بهداشتی و زیستمحیطی همراه است؛ از اینرو پرداختن به موضوعات HSE در عملیات پیمانکاری اهمیتی دوچندان مییابد.
کار در محیطهای صنعتی همواره با پتانسیل وقوع حوادث مختلف همراه است. خطرات ایمنی، بهداشتی و زیست محیطی فراوانی در محیط کار وجود دارند که غفلت از وجود آنها و عدم برنامهریزی جهت مواجهه با آنها میتواند عواقب جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد.
در این پروژه در ابتدا به معرفی سیستم و علت اهمیت موضوع پرداخته شده است،در فصل دوم قسمت های مختلف سیستم HSE توضیح داده شده ، در فصل سوم نحوه ایجاد تغییرات مورد دلخواه برطبق سیستم HSE آورده شده است ،در فصل چهارم تعاریف و مدلهای مختلف فرهنگ سازی HSE آورده شده، در فصل پنجم به نحوه سازماندهی و تعریف مسئولیت های HSE پرداخته شده است،در فصل ششم نحوه مانیتور کردن سیستم HSE آورده شده، در فصل هفتم به نحوه ایجاد بهبود در استراتژی آورده شده است، در فصل هشتم تعاریف و نحوه ارزیابی ریسک آورده شده است، در فصل نهم نحوه استقرار کاربردی نظام HSE در مناقصه و قراردادها و نحوه ارزیابی پیمانکاران آورده شده است.
فصل اول
1-1)سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست پیمانکاران
هدف مدیریت HSE پیمانکاران مبتنی بر ارائه نگرشى برای مدیران سازمانها و پیمانکار در رابطه با ابزار و روش هایى مترکز است که بتوان HSEرا در قالبى استراتژیک اداره کرد.فعالیتهایى که در عملیات پیمانکاری صورت مى پذیرند مخاطراتى را در بردارند که مى توانند کارکنان و مردم عادى را در معرض صدمات[1] ایمنی و بهداشتی قرار داده وهمچنین میتوانند صدمات محیطى را بهمراه داشته باشند . بکارگیرى مؤثر موارد مطرح در HSE از دغدغه هاى عمده کسانى است که مسئولیت[2] اداره قسمت هاى مختلف سازمانها و پیمانکاران را به عهده دارند.
در سال هاى اخیر تعداد بیشترى از مردم بر این امر واقف گردیده اند که سیاره ما و ساکنان آن به شدت آسیب پذیر بوده و صلح، رفاه و کیفیت بالاى زندگى را فقط مى توان از طریق کاربرد مسئولانه منابع طبیعى و احترام به افراد و شیوه هاى زیستى آنها تأمین کرد. اکنون، مردم انتظار دارند که دولت ها و چهره هاى سرشناس امور، توسعه اقتصادى را به شیوة...
مقدمه:
ماهیانی که مناسب مصرف انسان نباشد و همچنین آبزیان صید ؟؟؟ برای تولید پودرماهی بکار میرود که دارای بازاری جهانی قابل ملاحظه میباشد. با اینحال، مداوماً فرآیند و راههای نوینی از مصرف ماهی دریایی، ضایعات ماهی و احشاء ماهی، مورد بررسی و تحقیق قرارمیگیرند.
هدف اصلی از تولید سیلانه ماهی ابداع فرآیندهایی با هزینه سرمایهگذاری پائین بوده بتوان آنها را در کشتیهای ماهیگیری و یا درمکانهای کوچک و دورافتاده که درآنها کارخانههای پودرماهی ازنظراقتصادی نمیتوانند فعالیت نمایند، بکار برد. یکی از فرآیندهایی که موردتوجه قرارداشتهاند نگهداری حفظ کیفیت شیمیایی به ماهی بوسیله اسید یا بازها، توأم با هیدرولیز و یا بدون آن، میباشد ]آندرسن،آراسون و یونسون[1]، 1981؛ را وگلیدبرگ[2]،1982[. فرآوردههای حاصل از این فرآیند شیرابه سیلویی ماهی خوانده میشود. شیرابه سیلویی ماهی را شاید بتوان بصورت فرآوردهای مایع و ساخته شده از ماهی یا اجزایی از ماهی و اسید یا ندرتاً باز (مانند هیدروکسیدسدیم)، توصیف نمود. مایع شدگی (میعان) براثر عمل آنزیمهایی که بطورطبیعی دربدان ماهی حضور دارند. ایجاد شده، و بوسیله اسید که شرایط صحیح برای تجزیه بافتها توسط آنزیم و محدود ساختن رشد باکتریهای فاسدکننده را ایجاد میکند، شتاب میگیرد. اکثراً اسیدهای آلی (ارگانیک) بطورمتداول برای تولید شیرابه سیلویی از ماهی بکار میروند.
شیرابه سیلویی ماهی بصورت تجارتی در اسکاندنیاوی و لهستان مورداستفاده قرارمیگیرد. تولید سالانه حدود 120000تن فرآورده است که عمدتاً با بکاربردن اسیدفرمیک، اسیداستیک و اسیدهای معدنی تولید میگردد.
این فرآورده عموماً بعنوان غذا برای ماهی، حیوانات خزدار، خوکها و غیره بکار میرود.
2- پس زمینه و سابقه
تولید شیرابه سیلویی یک ابداع جدید نیست. نخستین بار در فنلاند درسال 1920 توسط ای. آی. ویرتانن[3]، راوگیلدبرگ[4]، 1982، معرفی گردید. او علوفه سبز را به کمک آمیزهای از اسیدهای سولفوریک و هیدروکلریک عمل آورد. این روش درسالهای 1930 توسط ادین[5] برای حفظ و نگهداری و مایعسازی انواع مختلف ماهی و ضایعات ماهی، اتخاذ و اقتباس گردید (ادین، 1940). تولید شیرابه سیلویی ماهی در مقیاسی صنعتی درسال 1948 در دانمارک آغاز شد و پس از سه سال بالغ بر 15000تن سیلوی ماهی توسط 14شرکت تولید گردید.
پترسن،1951[6] در آغاز شیرابه سیلویی ماهی فقط توسط اسیدهای معدنی و غیرآلی نظیر اسید هیدروکلریک و اسیدسولفوریک استفاده میگردید، با اینحال گرچه این اسیدها نسبتاً ارزان بودند، معذالک بسیار مناسب نبودند زیرا عمل نگهدارنده آنها بدواً هنگامی مؤثر واقع میشود که مقدار PH پائین و تاحد 2میباشد (آنرندسن، آراسون و یونسون، 1981). بدین ترتیب لازم است که مادهغذایی پیش از آنکه به حیوانات خورانده شود اسیدزدایی گردد (پترسن، 1953). اثر نگهدارنده و حفاظتی بسیاری از اسیدهای آلی از قبیل اسیدفرمیک درسطح PH بالاتری فعال میگردد (PH=4). از اینرو در سالهای اخیر اسیدفرمیک بنحو فزایندهای درتولید شیرابه سیلویی بکاربرده شده است.
دریوگسلاوی سابق، آزمونهایی در زمینه اسفاده از انواع مختلف اسیدها و آمیزههای اسید در شیرابه سیلویی و بمنظور نگهداری ضایعات و تفالههای ساردین بعمل آمدند. نتایج بدست آمده آن بودند که ارزانترنیشان یک آمیزه 3% اسیدسولفوریک و اسیدفرمیک به نسبت بود. (لیساک[7]، 1961). دانشمندان نروژی یک برنامه بزرگ مقیاس پژوهشی را درسال 1974 پیرامون تولید شیرابه سیلویی از احشاء و ضایعات و لقالههای ماهی، آغاز نمودند. آنها دریافتند که ارزش غذایی شیرابه سیلویی ازطریق ذخیرهسازی زوال مییابد، که عمدتاً بسبب تجزیه اسیدآمینه تریپتوفان در شرایط اسیدی میباشد. هنگامیکه شیرابه سیلویی با علوفه سبز آمیخته میگردد چنین مشکلی معمولاً وجود ندارد زیرا گیاهان معمولاً مقدار تریپتوفان پائینی دارند. چنانچه شیرابه سیلویی با علوفه سبز خشک نظیر پودرعلف آمیخته گردد و هوا بتواند آزادانه دراطراف این مخلوط جریان داشته باشد، در آن صورت اسید بیشتر و یا حداقل اسیدفرمیک 3% برای پیشگیری از رشد قارچ و کپک لازم است. با اینحال استفاده از آمیزه 5/1% اسیدفرمیک و پروپیزیک کفایت میکند و این آمیزه نسبت به اسیدفرمیک خالص ارزانتر میباشد(گیلدبرگ ورا، 1977)؛ اشتروم[8]و دیگر تحقیق همراه، 1980؛ یانگارد[9]، 1991. درسالهای اخیر نروژ دارای تولید سالانه 40000 تا 50000 تن بوده است و درسال 1992 تولید شیرابه سیلویی از ماهی و ضایعات ماهی حدود 60000تن بود. (یانگاردا، 1991، اشتورمو[10]، 1993). با افزودن قند یا حبوبات قندی همراه با لاکترباسیلها به ماهی و ضایعات ماهی میتوان شیرابه سیلویی تولید نمود. لاکتوباسیلها قند را به اسیدلاکتیک تبدیل مینمایند که ماهی را حفظ کرده و شرایط مساعدی برای شیرابه سیلویی ایجاد میکند(پترسن، 1953؛ نیلسون و رایدین[11]، 1968). برخی از لاکتوباسیلها علاوه براسید عناصر و مواد دیگری نیز (پادزیست(آنتی بیوتیک)) تولید میکنند. که اثر حفاظتی و نگهدارندهشان را افزایش میدهد. (لیندگِرِن و کِلِوشتروم[12]، 1978؛ شرودر[13]، 1980)[