سالیان متمادی است انسان در تقابل
با پدیده های طبیعی بوده و همواره در معرض خطرات ناشی از وقوع پدیده های زیانباری
نظیر سیل قرار داشته است. در حال حاضر نیز سالانه خسارات مالی و جانی فراوانی بر
اثر بروز سیلابهای عظیم به مردم وارد می شود. به طور مثال وقوع سیلاب در 12 استان
کشور طی بهمن ماه سال 1371 باعث قربانی شدن بیش از 220 نفر و خساراتی بالغ بر دهها
میلیارد ریال گردید (1).
مسئله مهم دیگری که همزمان با
حرکت آب و وقوع سیلابها رخ می دهد. حرکت ذرات خاک از سطح حوضه های آبخیز و ورود
این ذرات به مجاری طبیعی همچنین جابه جایی این ذرات در طول
رودخانه ها از نقطه ای به نقطه دیگر می باشد که اثرات جنبی و مضاعف بروز سیلابها
محسوب گردیده و موجب روبگذاری یا فرسایش و تغییر در تراز بستر رودخانه و در نتیجه
تغییر در تراز سطح آب می گردد. افزایش تراز بستر و بالا آمدن کف منجر به کاهش
ظرفیت مجاری طبیعی شده. همچنین پر شدن مخازن سدها و کانالهای آبیاری از رسوب از
سایر عوارض آن می باشد. بنابراین پیش بینی تراز سطح آب با در نظر گرفتن مسئله رسوب
در مجاری طبیعی از اهمیت خاصی برخوردار است. تغییرات بستر رودخانه ها که به دو
صورت بالا آمدن بستر (Aggradation) و کف
کنی (Degradation) است یکی
از پدیده های مهم مهندسی رودخانه می باشد. این امر زمانی بوجود
می آید که که وضعیت تعادلی پارامترهای مختلف رودخانه تحت شرایطی بهم بخورد. منظور
از پارامترهای مذکور، دبی جریان، دبی رسوبات، مقطع و سیب رودخانه و اندازه مواد
بستر می باشد. شرایطی که باعث بهم زدن این تعادل می باشد ممکن است طبیعی و یا توسط
بشر باشد. مسائل فوق علاوه بر اینکه باعث تغییر رژیم رودخانه می شود سبب خواهد شد
تا سازه های هیدرولیکی اطراف رودخانه نیز در مخاطره قرار گیرند.
پیش بینی شرایطی که تحت آن شرایط، بالا آمدن یا کف کنی بستر رودخانه بوجود می آید. همچنین تعیین میزان آن، در نتیجه چگونگی تاثیر آن بر شرایط هیدرولیکی رودخانه موضوعی است که از دیرباز مورد توجه مهندسین هیدورلیک قرار گرفته است. روشهای مختلفی نیز پیشنهاد گردیده است. تعدادی از این روشها با استفاده از فرضیات متعدد و بکار گیری اصول حاکم بر حرکت نخستین ذره (Incepient Motion) بوجود آمده اند و روابط جبری نسبت ساده ای را تشکیل می دهند که در آن پروفیل نهایی بستر را بدست می دهند. تعداد دیگری از روشها با بکار بردن فرضیات کمتری و بکار بردن معادله پیوستگی رسوب منجر به پیدایش معادله ای می شود که با حل آن می توان تغییرات بستر رودخانه را نسبت به زمان پیش بینی نمود.
بطور کلی روابط حاکم بر حرکت جریانهای سیلابی و جریان در مجاری فرسایش پذیر معادلات جریان غیر ماندگار موسوم به معادلات Saint Venant می باشند. از آنجا که تاثیر متقابلی بین تغییرات بستر و شرایط هیدورلیکی جریان وجود دارد در رودخانه های آبرفتی علاوه بر حل همزمان معادلات مذکور شامل:
1- معادله پیوستگی جریان (معادله بقاء جرم سیال) Continuity Equation
2- معادله ممنتم (معادله بقاء اندازه حرکت) Mcmentum Equation
لازم است معادله پیوستگی رسوب (Sediment Continuity Eqution) نیز حل شود. همچنین به دو معامله کمکی جهت
برآورد ظرفیت حمل رسوب رودخانه و تعیین شیب خط انرژی نیاز می باشد. از قدیمیترین
مدلهایی که در این رابطه بوجود آمده مدل HEC-6 می باشد که در سال 1977 توسط اداره مهندس ارتش امریکا تهیه گردیده
است. در این مدل ابتدا پروفیل سطح آب با استفاده از معادله انرژی محاسبه می شود ( در این قسمت مدل ریاضی پیش بینی
پروفیل سطح آب بر اساس جریان متغیر تدرجی برای کانالهای غیر فرسایشی موسوم به HEC-2 می باشد) و برای هر فاصله زمانی با بکار
بردن معادله پیوستگی رسوب و یک رابطه تجربی برای محاسبه میزان رسوب حمل شده،
پروفیل بستر را محاسبه می کند. مدلهای دیگری هم سپس از آن بوجود آمده اند که
اکثراً به صورت
بسته های نرم افزاری به بازار عرضه شده اند.
مدل تهیه شده در این پایان نامه یک مدل ریاضی یک بعدی غیر ماندگار برای کانالهای فرسایش و غیر فرسایشی است که معادلات کامل جریان غیر ماندگار و معادله پیوستگی رسوب را بطور همزمان و با استفاده از روش عددی حل می نماید.
روشهای عددی شامل روش تقاضای
محدود و روش المانهای محدود است ولی روش تقاضاهای محدود کاربرد بیشتری دارد. در
روش تقاضاهای محدود. معادلات دیفرانسیل جزیی حاکم با استفاده از
شم های (Schemes) دیفرانسیل به معادلات جبری تبدیل می شوند.
این شم ها متفاوت بوده و کاربرد آن ها در یک مسئله خاص ممکن است مزایا و معایبی را
به همراه داشته باشد.
مسئله مهمی که در حل معادلات حاکم
وجود دارد مسئله کوپلینگ (Couqling) بین معدلات جریان و رسوب است. منظور از کوپلینگ در نظر گرفتن
تغییرات در کلیه متغیرها در محاسبه مقدار نهایی هر متغیر وابسته است و این کار با
استفاده از شم دو مرحله ای پیش بینی و تصحیح میسر شده است. در هر مرحله معادلات
مذکور بطور همزمان حل می شوند. به عبارت دیگر در صورتی که معادله پیوستگی رسوب بعد
از حل کامل معادلات جریان حل می شد کوپلینگ ایجاد نمی گردید. بنابراین مدل حاضر یک مدل کوپل شده می باشد.
ضمناً کوپلینگ بین معادلات باعث افزایش پایداری مدل نیز می گردد. کاربرد روشهای
کوپل نشده در شرایطی که شیب کف زیاد باشد منجر به بروز ناپایداری عددی
می شود و جهت ایجاد پایداری بایستی از عملیات سعی و خطا در هر گام زمانی بهره جست
ولی در مدل حاضر نیازی به سعی و خطا نیست و مدل از پایداری خوبی برخوردار است و
همین امر زمان اجرای مدل را به شدت کاهش می دهد.
با افزایش رشد اقتصادی همواره صدمات و ضایعاتی متوجه محیط زیست میشود.
در نگاه اول مفهوم توسعه پایدار همان افزایش سطح استاندارد زندگی همراه با حفظ محیط زیست است.
با توجه به این امر اساسی ترین ابزار جهت ورود و حضور مباحث مرتبط با محیط
زیست در بخش انرژی، تبیین اثرات اقتصادی انرژی بر محیط زیست کشورمان
میباشد.
مبنا و پایه اصلی این تحقیق گزارش، «استراتژی زیست محیطی در بخش انرژی: سوخت برای اندیشه» بود که توسط بانک جهانی در سال ۱۳۷۸ به تصویب رسید. اهداف اصلی استراتژیک این سند عبارتند از:
الف ـ تسهیل بهره گیری مؤثرتر و جایگزینی سوختهای سنتی.
ب ـحفاظت از سلامت شهروندان در مقابل آلودگی هوا ناشی از احتراق سوخت ها.
ج ـ ارتقاء توسعه پایدار زیست محیطی منابع انرژی.
د ـ کاهش اثرات منفی ناشی از مصرف انرژی در گرمایش جهانی.
چ ـ توانایی در ضوابط پایش و الزامهای زیست محیطی.
اختلاف دما در مناطق مختلف تا حد زیادی به توزیع خشکی و آب در سطح زمین
بستگی دارد. در حقیقت اختلاف گرمای ویژه آب و خشکی در مناطقی از سطح زمین
که نزدیک دریاها و اقیانوسها واقع شدهاند، موجب ایجاد تعادل دمایی در این مناطق
میشود. آب گرما را به خود جذب میکند و این در حالی است که آزاد شدن گرما از
سطح آبها در مقایسه با خشکیها بمراتب کندتر است و به همین علت، آبها
میتوانند نقش بسیار مهمی در افزایش و کاهش دمای محیط داشته باشند .
تردیدی
نیست که دریاها و اقیانوسها میتوانند در تغییر دما در سطح خشکیها نقش
مهمی ایفا کنند. علاوه بر این، یکی از دیگر دلایل اختلاف دما بین خشکیها و دریاها
میتواند وزش بادهای اقیانوسی باشد. با آغاز یک روز صاف و آفتابی دمای هوا در
سطح خشکی بتدریج افزایش مییابد. افزایش دما موجب میشود جریان هوای گرم
بسرعت
به ارتفاعات صعود و منطقه کمفشاری ایجاد کند .
منطقه کمفشار مسیر حرکت نسیم دریا را به طرف خشکی تغییر میدهد، اما در
مناطق کوهستانی که از آبها فاصله دارند، بادهایی که از طرف کوهها به طرف
خشکیها میوزند، بادهایی گرم و خشک هستند و برحسب منطقه ممکن است گاهی این
بادها گرم و سوزان باشد. در برخی مناطق دمای این بادها به قدری بالاست که
میتواند پس از گذشت یک دقیقه برف سفیدی را که سطح کوهها را پوشانده، ناپدید
کند. در این مناطق بر اثر تابش نور خورشید دمای خاک در مناطق کمارتفاع کوهپایه
افزایش مییابد و تحت تاثیر پدیده جابهجایی هوای گرم به ارتفاعات صعود میکند. با
صعود هوا دمای آن کاهش مییابد و متراکمتر میشود و در نتیجه به ارتفاعات
پایینتر حرکت میکند. سپس بار دیگر دمای هوا افزایش مییابد و این چرخه تکرار
میشود، اما هنگام شب برعکس آنچه در روز اتفاق میافتد، جریان هوای خنک از
ارتفاعات به کوهپایهها که هنوز دمای بالایی دارند حرکت میکند. سپس دمای هوا
افزایش مییابد و جریان هوا به ارتفاعات صعود میکند و این چرخه تا آغاز صبحی
دیگر ادامه خواهد داشت .
آلودگی محیط زیست یکی از بزرگترین، یا حتی بزرگترین و حادترین معضل جهان امروز است. آسیبهای بیشمار ناشی از آلایندههای گوناگون بر سلامتی انسان، زیست بومها و انواع موجودات زنده، توجه دانشمندان و محققان نقاط مختلف دنیا را به خود جلب نموده است. اهمیت این موضع به حدی است که این دهه را دهة محیط زیست نامگذاری کردهاند تا تأکید بیشتری بر جدی بودن مساله آلودگی محیط زیست و لزوم توجه به آن و یافتن راهکارهایی جهت جلوگیری از افزایش آن باشد.
در سال 1803، مالتوس، بزرگترین معضل بشریت را کمبود مواد غذایی دانست و هشدار داد که با توجه به روند فزایندة افزایش جمعیت کره زمین، به زودی به جایی خواهیم رسید که غذای کافی برای تغذیه همه انسانهای ساکن این کره وجود نخواهد داشت. امروز شاهدیم که طبق گزارشهای سازمان ملل، 800 میلیون گرسنه در جهان وجود دارند که قادر به بدست آوردن غذای مورد نیاز خود نیستند. بعد از مالتوس، عدهای دیگر که خود را نئومالتوسیان نامیدند، آلودگی محیط زیست را معضلی بزرگتر و حادتر از مساله کمبود مواد غذایی دانستند، و متاسفانه، اخبار تکان دهندهای که در این زمینه بدست میآید اثبات کنندة این حقیقت تلخ است برخی از اخبار و آمارهای ارائة شده از سوی سازمانهای معتبر جهانی را از نظر میگذرانیم:
در شهرهای بزرگ جهان، روزانه صدها نفر جان خود را در اثر آلودگی هوا از دست میدهند. پژوهشهایی که در 15 شهر بزرگ اروپا انجام شده است نشان میدهد که آلودگی هوا در شهر لیون فرانسه سبب مرگ زودرس 30 تا 50 نفر در روز میشود و در پاریس، 260 تا 350 نفر هر روز بر اثر بیماریهای قلب و عروق ناشی از آلودگی هوا میمیرند. محققان دانشگاه هارواد دریافتهاند که میزان مرگ و میر در شهرهایی که بیش از استانداردهای مجاز با آلودگی هوا مواهند حدود 20 درصد بیشتر از شهرهای دارای هوای غیرآلوده است و میزان بیمارهای قلبی در شهرهای صنعتی، بیش از 30 درصد بیشتر از سایر شهرهاست.
گزارشی از صدوق محیط زیست بانک جهانی حاکی است که سالانه 800 هزار نفر در جهان بر اثر بیماریهای تنفسی، قلبی و سایر بیماریهای ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند.
نازایی، اختلالات نوزادان، کمخونی، نارساییهای حاد کلیوی، اختلالات کبدی، دردهای شکمی، بیماریهای چشمی حاد و بعضاً کوری، مشکلات تیروئیدی، افزایش فشار خون، سکته، فلج، اختلالات حافظه، پایین آمدن بهره هوشی، عم تمرکز، انواع ناراحتیهای روحی و روانی از جمله افسردگی، اضطرابهای شدید، تنشها و … از عواقب انتشار وسیع آلایندهها در جهان میباشند.
آلودگی محیط زیست منجر به بروز عظیمترین و فاجعه آمیزترین انقراض بزرگ تاریخ حیات شده است…. حیات در طول تاریخ طولانی خود، از بیش از سه میلیارد سال پیش، شاهد پنج انقراض عظیم بوده است که به ترتیب در اواخر دوران های اردوویسین، دونین، پرمین، تریاس و کرتاسه رخ دادند. در هر یک از این پنج انقراض عظیم، تنوع زیستی و تعداد گونههای زیستی تا حد زیادی کاهش یافت و گاه چند میلیون سال طول میکشید تا تنوع زیستی دوباره بهبود حاصل کند و غنای خود را بازیابد. مشهورترین آنها، انقراض پنجم بود که در آخر دورةکرتاسه رخ داد و باعث نابودی نسل دایناسورها شد. ولی این انقراض، مخربترین انقراض عظیم تاریخی خلقت نبود. فجیعترین آنها انقراض ششم است که به دست انسان آغاز شده و بسیاری از دانشمندان احتمال دادهاند که علاوه بر بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری، منجر به نابودی نسل بشر نیز خواهد شد. وجود مقادیری از انواع آلایندهها از جمله آفت کشها و سموم شیمیایی در شیر انسان، احتمال این فرض را افزایش میدهد.
آلودگی محیط زیست و گرمایش جهانی ناشی از آن، یک سوم زیستگاههای طبیعی جهان را تا آخر این قرن بطور اساسی دچار اختلال میکند و تمامی گونههای زیستی که امکان مهاجرت سریع، با سرعتی بیش از روند تخریب را ندارند و یا زیستگاههای آنها منحصر به فرد است محکوم به نابودی خواهند بود.
طبق فهرست قرمز ارائه شده از سوی IUCN (اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی) در سال 2002، 5714 گونه از گیاهان و 5453 گونه از جانوران جهان با خطر انقراض مواجه هستند و از این میان، 928 گونه از گیاهان دولپهای، 79 گونه از تک لپهایها، 17 گونه از مخروطیان، بیش از 22 گونه از نهانزادان آوندی، 181 گونه از پستانداران، 182 گونه از پرندگان، 55 گونه از خزندگان، 30 گونه از دوزیستان، 257 گونه از ماهیان، 46 گونه از حشرات و 222 گونه از نرمتننان در شرایط بسیار حاد و بحرانی به سر میبرند. و البته این ارقام از میان گونههای شناسایی شده است و مسلماً گونه های فراوانی وجود دارند که بدون اینکه حتی شناسایی شده باشند در حال نابودناند، چنانکه گفته میشود حدود 90 درصد از گیاهان جنگلهای جادهای هنوز مورد مطالعه و برری قرار نگرفتهاند و چه بسا بتوان از آنان، داروهایی ارزشمند برای بیماریهای غیرقابل درمان امروز و چارهای برای مشکلات بشر بدست آورد.