لئون داویدوویچ تروتسکی انقلابی بلشویک و متفکر مارکسیست اهل روسیه بود. در
اوایل تشکیل اتحاد شوروی، تروتسکی که چهرهای تأثیرگذار و بانفوذ به حساب
میآمد به عنوان کمیسر خلق برای روابط خارجی انتخاب شد. پس از آن ارتش سرخ
شوروی را بنیان گذاشته و خود به فرماندهی آن درآمد. وی همچنین یکی از اولین
اعضای دفتر سیاسی بود. بهخاطر کشمکشهایی که در دههٔ ۱۹۲۰ میان تروتسکی و
استالین، بر سر قدرت و نحوه اداره حکومت، وجود داشت، تروتسکی از حزب
کمونیست روسیه اخراج و از اتحاد شوروی تبعید شد.
او در ۱۹۴۰ در مکزیک توسط عاملان اتحاد شوروی به قتل رسید. ایدههای
تروتسکی تشکیلدهندهٔ پایه و اساس تئوری تروتسکیسم است. او قدی متوسط و
هیکلی نسبتآ لاغر با شانه های پهن داشت پیشانی بلند و موهای سیاه اشفته
چشمان نافذ و مکار در پشت عینک پنسی مخصوص معلمان ،لبهای کلفت زیر سبیلهایی
که دایماً با انها بازی و یک ریش نوک تیز و دست های سفید با ناخنهای تمیز
قیافه او را مجسم می سازد. لباسش ساده وتمیز بود .اغلب کت چرمی می
پوشیدوکاسکت نظامی به سر میگذاشت وقیافه اش شبیه رانندگان اعیان و اشراف
بود.سخنران ماهری بود و شنودگان را با زیر و بم صدایش به شدت تحت تاثیر
قرار می داد .
در ۲۰ اوت ۱۹۴۰، مردی جوان به نام مستعار «آقای جکسون» در مکزیک به دیدار
لئون تروتسکی آمد که آخرین مهمان او بود. او به نظر مردی متشخص میآمد و
برای همین کسی به او شک نکرد و او را بازرسی نکردند. او با تروتسکی مشغول
گپ زدن بود که ناگهان صدای فریاد تروتسکی بلند شد. وقتی محافظان به اتاق
رفتند دیدند یخشکنی یا به روایتی کلنگی در گردن تروتسکی بود و در دست
جکسون چاقویی دیده میشد. تروتسکی پیش از مرگ گفت: «او را نکشید، باید همه
چیز را اعتراف کند.» معلوم شد که جکسون میخواسته بعد از ترور تروتسکی
خودکشی کند. او یک تبعه اسپانیا به نام اصلی رامون مرکادر بود که به ۲۰ سال
حبس محکوم شد. ژوزف استالین گفته بود: «من در ترور تروتسکی هیچ نقشی
ندارم.» اما بعد از ۲۰ سال مرکادر به شوروی رفت و نشان لنین که بالاترین
نشان شوروی بود را دریافت کرد.