فرمت فایل: ppt
تعداد صفحات فایل: 16
حجم فایل: 933 کیلوبایت
پروژه ای در مورد ستون جداساز لرزه ای و دامپر اصطکاک متغیر در فایل پاورپوینت 16 اسلایدی قابل ویرایش.
کاهش پاسخ سازه به زلزله نزدیک گسل توسط ستون جداساز لرزه ای و دامپر اصطکاک متغیر
ستون جداساز لرزه ای و دامپر اصطکاک متغیر
فهرست
مقدمه
ستون های جداگر لرزه ای
مزایای ستون جداگر لرزه ای
مقایسه رفتاری ستون های جداگر لرزه ای و ستون های ثابت:
معایب و پیشنهاد سیستم های جدید
تشریح ستون جداساز لرزه ای
دمپر اصطکاک متغییر(VFD)
نحوه عملکرد دمپر اصطکاک متغییر(VFD)
نحوه نصب VFD
تحلیل
پارامترها
یک نمونه اجرا شده
ستون های جداگر لرزه ای:
در سال 2006 آقای بریمن به همراه ریباکوف در منطقه مدیترانه مطالعاتی بر روی سازه ها انجام دادند. این ساختمان ها دارای اسکلت بتنی مقاوم ودر تمامی طبقات دارای دیوار برشی بجز در طبقه همکف بودند.
در نتیجه سختی این طبقه از سایر طبقات کمتر بود -که اصطلاحا به آن طبقه نرم گفته می شود- در این زمان استفاده از ستون های جداگر لرزه ای (SIC) پیشنهاد شد.
تغییر مکان در اعضای جداساز به عنوان یک پارامتر بسیار مهم در سیستم ستون های جداگر لرزه ای هستند، چون تحت زلزله های بسیار قوی ممکن است تغییر مکان در این اعضا بیش از حد مجاز بوده و باعث خرابی گردد.
مزایای ستون جداگر لرزه ای:
وقوع تغییر مکان های بزرگ در در ایزوله کننده ها
عدم نیاز به فضای اضافی
عمر مفید برابر با عمر سازه
عدم نیاز به سرویس در طول عمر جداگر
مقدمه :
پروتئین ها فراوان ترین ماکرو ملکول های بیولوژیک هستند که در تمامی سلول ها و تمامی قسمت های سلولی یافت می شوند. پروتئین ها همچنین دارای تنوع زیادی می باشند. هزاران نوع پروتئین مختلف با اندازه های متفاوت از پپتیدهای نسبتاً کوچک تا پلیمرهای بزرگ دارای وزن های مولکولی در حد میلیون ممکن است در یک سلول یافت شوند. به علاوه، پروتئین ها اعمال بسیار متنوع بیولوژیک را انجام داده و مهمترین محصولات نهایی مسیرهای اطلاعاتی می باشند.
پروتئین ها ابزار مولکولی هستند که از طریق آنها اطلاعات ژنتیکی بیان می گردند شروع بررسی ماکرو ملکول های بیولوژیک یا پروتئین ها، که نامشان از کلمه یونانی (protos) به معنی «اولین» یا «جلوترین» گرفته شده است، مناسب می باشد.
کلید ساختمان هزاران پروتئین مختلف، زیر واحدهای مونومری نسبتاً ساده آنها می باشد، تمامی پروتئین ها، شامل پروتئین های موجود در قدیمی ترین رده های باکتریایی تا پیچیده ترین اشکال حیات از 20 اسید آمینه یکسان ساخته شده اند که با توالی های مشخص خطی به طریق کووالال به یکدیگر متصل می باشند. از آنجایی که هر کدام از این اسیدهای آمینه دارای زنجیر جانبی با خصوصیات شیمیایی متفاوت می باشند، این گروه 20 ملکولی پیش ساز را می توان به عنوان الفبای زبانی دانست که ساختمان پروتئین با آن نوشته می شود.
چیزی که بیشتر قابل ملاحظه می باشد این است که سلول ها می توانند با اتصال همین 20 اسید آمینه با ترکیبات و توالی های بسیار متنوع، پروتئین هایی را تولید نمایند که ویژگی ها و فعالیت های فوق العاده متنوعی دارند. موجودات مختلف می توانند با استفاده از این بلوکهای ساختمانی محصولات بسیار متفاوتی نظیر آنزیم ها- هورمون ها- آنتی بادی ها- انتقال دهنده ها- عضله- پروتئین عدسی چشم- پر- تار عنکبوت- شاخ کرگدن- پروتئینهای شیر، آنتی بیوتیک ها- سموم قارچی و تعداد زیادی از مواد دیگر با فعالیت های بیولوژیک متفاوت ایجاد نمایند.
از میان این محصولات پروتئینی، آنزیم ها تنوع بیشتری داشته و اختصاصی تر می باشند. در واقع تمامی واکنش های سلولی توسط آنزیم ها کاتالیزی گردند.
خلاصه:
هر پروتئینی دارای یک ساختمان بی همتای سه بعدی است که انعکاسی از فعالیت آن میباشد. ساختمان پروتئین توسط واکنش های متقابل ضعیف پایدار می گردد. واکنش های متقابل آبگریز بیشترین نقش را در پایداری شکل کردی اکثر پروتئین های محلول دارد، پیوندهای هیدروژنی و واکنش های متقابل یونی، در ساختمان اختصاصی به حد مطلوب میرسند که بیشترین پایداری ترمودینامیکی را دارد.
ماهیت پیوندهای کووالال در زنجیر پلی پپتیدی، فشارهایی را به ساختمان آن تحمیل مینماید. پیوند پپتیدی دارای خصوصیات یک پیوند دوگانه نسبی است که کل گروه پپتیدی را در یک کونفیگوراسیون صحنه ای سخت قرار می دهد. پیوندهای می توان به تونیت با نمایش داد. در صورتی که مقادیر زوایای تمامی ریشه های اسید آمینه موجود در یک قطعه پپتیدی مشخص باشد. ساختمان دوم آن را می توان کاملاً تعیین نمود.
ساختمان سوم، ساختمان سه بعدی کامل در یک زنجیر پلی پپتیدی را می توان با بررسی ساختمان های معمول پایداری شناخت که نام های متغیری نظیرساختمان های فوق دوم موتیف ها یا خمیدگی ها به آنها داده می شود. موتیف ها از اشکال ساده تا انواع بسیار پیچیده متفاوت می باشد، به طور کلی هزاران ساختمان پروتئینی شناخته شده، همایش یافته و ایجاد تنها چند صد موتیف می نماید که بعضی از آنها بسیار معمول می باشد. نواحی از پلی پپتیدها که می توانند به طور مستقل تا گردند را دومن گویند. پروتئین های کوچک عموماً دارای یک دومن واحد می باشند. در حالیکه پروتئین های بزرگ ممکن است چندین دومن داشته باشند.
دوکلاس عمومی پروتئین ها شامل پروتئین های فیبری و کروی وجود دارد. پروتئین های فیبری که اساساً جهت اعمال ساختمانی می باشند. دارای عناصر ساده تکراری ساختمان دوم بوده و مدل هایی برای مطالعات اولیه پروتئین ها بوده اند. با استفاده از اطلاعات به دست آمده از پروتئین های فیبری- دو ساختمان دوم اصلی- شامل مارپیچ و کنفورماسیون قابل شناسایی است. هر دو این ساختمان ها به وسیله وجود حداکثر پیوندهای هیدروژنی ممکن بین پیوندهای پپتیدی موجود در یک اسکلت پلی پپتیدی مشخص می شوند. پایداری این ساختمان ها در داخل یک پروتئین، تحت تأثیر محتوی اسید آمینه های آنها و همچنین موقعیت نسبی ریشه های اسیدهای آمینه موجود در توالی آنها می باشد. نوع دیگری از ساختمان دوم که در پروتئین ها معمول می باشد پیچ است.
در پروتئین های فیبری نظیر کراتین ها و کلاژن، یک نوع ساختمان دوم غالب می باشد. زنجیرهای پلی پپتیدی به صورت ابرفنرهایی به شکل طناب ایجاد دستجات بزرگتری را نموده که قدرت زیادی دارند. صفحات فیبروئین ابریشم در کنار یکدیگر قرار گرفته تا ایجاد یک ساختمان قوی ولی قابل انعطاف نمایند.
پروتئین های کروی دارای ساختمانی های سوم پیچیده تری هستند که اغلب دارای چندین نوع ساختمان دوم در یک زنجیر پلی پپتیدی می باشند. اولین ساختمان پروتئین کروی که با استفاده از روش های انکسار اشعهx- تعیین گردد، میوگلوبین بود. این ساختمان تأیید نمود که ساختمان دوم (مارپیچ) پیش بینی شده، در پروتئین ها وجود دارد؛ ریشه های اسیدآمینه آبگریز در داخل پروتئین قرار دارند، پروتئین های کروی متراکم هستند. به تحقیق بعدی بر روی ساختمان بسیاری از پروتئین های کروی، این نتیجه گیریها را حمایت نمود و همچنین نشان داد که تنوع زیادی می تواند در ساختمان سوم وجود داشته باشد.
ساختمان های پیچیده پروتئینهای کروی را می توان با بررسی تحت ساختمان های آنها، شامل موتیف ها و دومن ها، تجزیه و تحلیل نمود. در پایگاه های اطلاعاتی ساختمان پروتئین، ساختمان ها معمولاً به چهار کلاس، شامل همه، همه تقسیم میشوند. پروتئین های اختصاصی موجود در هر کلاس بر اساس داشتن ارتباط در توالی، ساختمان و عملکرد، به صورت خانواده ها یا فوق خانواده هایی گروه بندی می شوند.
ساختمان چهارم اشاره به واکنش متقابل بین زیرواحدهای پروتئین های چند زیرواحدی مولتیمری یا همایش های پروتئینی بزرگتر می نمایند. بعضی از پروتئینهای مولتیمری دارای واحدهای تکراری هستند که از یک زیرواحد یا یک گروه زیرواحدها، به نام پروتومر، تشکیل شده اند. پروتومرها معمولاً از طریق تقارن چرخشی و مارپیچی با یکدیگر ارتباط دارند. بهترین پروتئین مولتیمری مطالعه شده، هموگلوبین می باشد.
ساختمان سه بعدی پروتئین ها را می توان با استفاده از مواد یا شرایطی که واکنش های متقابل ضعیف را مختل می نمایند، طی فرآیندی به نام دناتوراسیون، از بین برد. دناتوراسیون سبب از بین رفتن فعالیت پروتئین شده که ارتباط بین ساختمان و فعالیت را نشان می دهد. بعضی از پروتئین های دناتوره شده (مثلاً ریبونوکلئاز) می توانند به طور خودبه خودی به پروتئین دارای فعالیت بیولوژیک رناتوره گردند که نشان دهنده نقش توالی اسیدهای آمینه در تعیین ساختمان سوم پروتئین می باشد.
تاشدن پروتئین ها در داخل سلول ها ممکن است طی مسیرهای مختلف صورت پذیرد، ابتدا نواحی از ساختمان دوم و سوم ممکن است ایجاد شده و به دنبال آن تا شدن به ساختمانهای فوق دوم انجام شود. همایش های بزرگ ترکیبات واسط تاشده- سریعاً به یک کونفورماسیون طبیعی واحد تبدیل می شوند. در مورد بسیاری از پروتئین ها، تا شدن توسط چاپرون های Hsp70 و توسط چاپرونین تسهیل می گردد. تشکیل پیوند دی سولفیدی و ایزومریزاسیون سیس- ترانس پیوندهای پپتیدی پرولین، توسط آنزیم های اختصاصی کاتالیز می گردند.
اسیدهای آمینه، پپتیدها و پروتئین ها :
20 اسید آمینه استانداردی که معمولاً در ساختمان پروتئین ها وجود دارند. حاوی یک گروه- کربوکسیل، یک گروه - آمینو و یک گروهR متفاوت می باشند. اتم کربن تمامی اسیدهای آمینه به استثنای گلیسین نامتقارن بوده و بنابراین حداقل به دو شکل ایزومرفضایی وجود دارند. تنها ایزومرهای فضاییL که با کونفیگوراسیون مطلق مولکول مرجعL- گلیسرآلدئید ارتباط دارند، در پروتئین ها یافت می شوند. اسیدهای امینه بر اساس قطبیت و بار (در7PH ) گروههای R خود، طبقه بندی می شوند. کلاس غیرقطبی و آلیفاتیک شامل آلانین، گلیسین، ایزولوسین، لوسین ، متیونین، ترئونین و والین می باشد. فنیل آلانین، تریپتوفان و تیروزین دارای زنجیرهای جانبی آروماتیک بوده و نسبتاً آبگریز هستند. کلاس قطبی و بدون بار شامل آسپاراژین و سیستئین، گلوتامین، پرولین، سرین و ترئونین می باشد. اسیدهای آمینه دارای بار منفی (اسیدی) شامل آسپارتات، گلوتامات بوده و انواع دارای بار مثبت (بازی) شامل آرژینین، هیستیدین و لیزین هستند. اسیدهای آمینه غیراستاندارد نیز وجود دارند که ممکن است جزئی از پروتئین ها (حاصل تغییر ریشه های اسیدآمینه استاندارد بعد از سنتز پروتئین) بوده یا به صورت متابولیتهای آزاد عمل نمایند.
اسیدهای آمینه منوآمینومنوکربوکسیلیک (با گروه های R غیرقابل یونیزاسیون)، درPH پایین اسیدهای دی پروتیک (NCH (R) COOH) هستند. با افزایشPH، یک پروتون از گروه کربوکسیل جدا شده و ایجاد یک مولکول دوقطبی یا زویتریون NCH(R)COO- می گردد که از نظر الکتریکی خنثی می باشد. با افزایش بیشتر PH ، دومین پروتون نیز از دست رفته و تولید مولکول یونی H2NCH (R)COO- می گردد. اسیدهای امینه دارای گروههای R قابل یونیزاسیون، برحسب PKa,PH گروهR، ممکن است شکل یونی دیگری را نیز داشته باشند. بنابراین اسیدهای آمینه از نظر ویژگی های اسیدی- بازی متفاوت میباشند.
اسیدهای آمینه می توانند به طور کووالان از طریق پیوندهای پپتیدی به یکدیگر متصل شده و ایجاد پپتیدهاو پروتئین ها را بنماید. به طور کلی، سلول ها دارای هزاران پروتئین مختلف هستند که هر کدام دارای عملکرد یا فعالیت بیولوژیک متفاوتی می باشند. پروتئین ها میتوانند از نظر طول زنجیر پلی پپتیدی بسیار متنوع بوده و دارای 100 تا چندین هزار ریشه اسید آمینه باشند. هر چند بعضی از پپتیدهای موجود در طبیعت تنها دارای چند اسید آمینه هستند. بعضی پروتئین ها از چندین زنجیره پلی پپتیدی به نام زیر واحد تشکیل شده اند که به یکدگر متصل می باشند. هیدرولیز پروتئین های ساده تنها منجر به تولید اسیدهای آمینه میگردد؛ پروتئین های کونژوگه دارای اجزاء دیگری، نظیر یک یون فلزی یا کروه پروستتیک آلی می باشند...
سرنوشت کونگ فو توآ KUNG-FU-TO A
سالها بود که استا د براى رهروان از طبیعت ، روح ، انسانها ، جان ، هستى وآرامش سخن مى گفت و ازاین که مجبور بود دیوارهاى بلند شهرها و زندگى ماشینى را تحمل کند رنج فراوان مى برد ، او مى گفت : روح انسان با این نمایشگاه آهن و دود و آلودگى هوا سازگار نیست و یک روز بى خبر و دور از چشم رهروان ناپدید شد و هنوز کسى به درستى نمى داند که استاد کجاست. ولى در هر کجا که باشد ، قدر مسلم ازسرنوشت شوم TO A مطلع است و مى داند که رهروان ناآگاه به خاطر منافع مادى چه به روزگار هنرى که سالها زحمت و اندیشه به رایگان در اختیار آنان گذارده بود ، آورده اند . به خاطر دارم روزى را که استاد گفت : TO A تفاله اى بود که ما آن را بیرون ریختیم تا شاید از بهترینها کسى را بیابیم تا کلید این راز را به او بسپاریم و امروز TO A را به شکل بسیار زیبایى که از تصور رهروان فرصت طلب دیروز خارج است مى توان به تصویر کشید بسیار برتر از آن که در اذهان بگنجد .
به این داستان توجه کنید !
چئو پانتو سالها به تعلیم رهروان پرداخت و هزاران شاگرد از دور و نزدیک براى آموختن چان( ذن) نزد او مى آمدند ، او شبانه روز به تعلیم مى پرداخت ولى به جزتعدادى محدود بقیه رهروان به تعالیم او ازدید استفاده هاى مادى مى نگریستند و آن تعالیم بزرگ را فقط در جهت منافع مادى و کسب قدرت به کارمى برند. استاد که از این سوء استفاده ها آگاه بود ، ازآموختن رموز واسرار این مکتب به آنها خوددارى مى کرد ولى مردم دست بردار نبودند وهرآن رمز و راز نوینى مى خواستند. چئو پانتو که چنین دید ، تعدادى گوسفند خرید و به گوسفند دارى پرداخت و هنگامى که گوسفندان مشغول چرا بود ند ، براى آنها سخنرانى مى کرد و خود را استاد گوسفندان مى خواند ، شاگردان به خیال این که استاد دیوانه شده از گردش پراکنده شدند و به دنبال روال عادى زندگى خویش رفتند و عده اى نیز بر دیوانگى استاد صحه گذاشتند و گروه اندکى در میان گوسفندان به شنیدن سخنان استاد مى پرداختند ، این گروه آخر پس از اندک زمانى همچون استاد خود سخنور خوبى گشته بودند ....
( مدارج تکنیک کونگ فو توآ)
اولین شالبند کونگ فو توآ. شال سفید به نشانه آمادگی و ورود به خویشتن خویش است.
دومین شالبند کونگ فوتوآ. شال سبز به نشانه روئیدن درفضای فیزیک بدن.
سومین شالبنند کونگ فوتوآ. شال قهوه ایست به نشانه سوختن در وراء نیروهای فیزیکی و رویاروئی درمیدانهای مبارزه
چهارمین شالبند کونگ فوتوآ. شال مشکی است به نشانه عبور از مرز تاریکیها و رسیدن به نور وشناخت دقیق کونگ فووابداع تکنیک می باشد.
پنجمین شالبند کونگ فوتوآ. شال قرمز به نشانه شناخت اسرار تن وروان و علوم هندسی و ریاضیات و فیزیک و روانشناسی جهان پزشکی وطب سوزنی وچان (ذن ) می باشد.
ششمین شال – شالبند سرخ خط سفید است که در حقیقت نشانه پیر معبد است.
هفتمین شال – شالبند زرد است که این شال برای تنبیه شاگردان خطا کار بکارگرفته میشود وکسی که در معابد شا ل زرد برکمرداردهمه اورا می شناسند چون می دانند از طرف استاد بدلیل خطای بزرگی که از او سرزده تنبیه شده است .
معانی ومفهوم شالبند سبزخط سفید
شالبند خط سفیدیعنی شاگرد به اصول فنی (فیزیکی ) حرکات آشنائی دارد ومراحل کامل مبارزه را نیاموخته،شالبند خط سفید ارتباط مستقیم با درجات نصب شده روی لباس دارد، بطور مثال هفت خط برای شالبند سبزدرنظر گرفته شده که اگر شاگرد مراحل مبارزه هر خط را آموخته باشد خط قرمز وسط خط قبلی را پرمیکند. بعد ازاینکه کلیه هفت خط قرمز شد خط سفید روی شالبندن برداشته میشود وسبز کامل جای آنرا میگیرد. مثلا آخرین مبارزه شالبند سبز مبارزه شاگرد با هفت نفرازهم ردیفان می باشداشتباها بعضی ازرهروان تصور میکنند که در این مبارزه باید بدن تحمل ضربات این هفت نفررا داشته باشد درحالیکه شخصیکه در وسط قرار گرفته با درایت و تیزهوشی باید بتواند در مقابل حملات هفت مهاجم تکنیک و تاکنیک مناسب را اتخاذ و کمترین صدمه فیزیکی را داشته باشد این مبارزه با اجرای هفت تکنیک کاری به تشخیص استاد متوقف میشود.لازم به تذکراست که در این مبارزه بغیر از کاپ(محافظ بیضه) هیچیک از افراد حق استفاده از سپر وکلاه ودستکش را ندارند.
هنر جوهرهای است که در ذات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نهاده شده است. به همین علت جلوههای هنر در تمام مظاهر و مقوله های زندگی ایرانی مانند: معماری، نقاشی ، خط و کتابت ، پارچهبافی، قالی وگلیمبافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در طول تاریخ بروز و ظهور داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.
یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی در معماری این سرزمین است. هنرمند معمار ایرانی، از ابتدای کار و از هنگام بکارگیری آجر که از مصالح اولیه احداث بنا به شمار میرفته زیباترین نقشها و طرحها را هنگام احداث دیوارها و پوشش گنبد ها وگوشواره ها، مقرنسها و طاقنماها خلق کرده است و در روند تکاملی آن با گره چینی، گلاندازی، گرهسازی و آجرکاری خفته و رفته، شاهکارهای بینظیری را به وجود آورده است.
هنگام استفاده از گچ با خلق گچبریهایی با نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که در دنیا بی نظیر میباشد آفریده و در استفاده از چوب برای پنجره ها و درها با بهرهگیری از فنونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کندهکاری، خاتمسازی و نقاشی روی چوب، اعجاز باور نکردنی را پدید آورده است.
برای تزیین بنا از کاشیهایی نظیر یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه در شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و هنر را عرضه کرده و همه اینها به همراه حجاریهای زیبا، بنا هایی را در جای جای ایران بر پا و استوار کرده است.
بدون تردید تحقق این همه زیباییها و خلاقیت جز به مدد عشق به معبود امکانپذیر نبود، چرا که بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه میتوان دید.
بناهای مذهبی، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزیین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادی و اغراض مادی، بلکه بر مبنای کشش و علاقهای قلبی بر اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چه بسا مردمی که با مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما در سرمایهگذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.
بناهای رفیع و با شکوهی که در طول تاریخ برای معابد، مساجد و کلیساها، سربرافراشتهاند، با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است.
در تاریخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است. در دوره هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود، برجستهترین آثار معماری جهان، از میان مساجد بزرگ در جای جای سرزمنیهای اسلامی بر جای مانده است، اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مساجد تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که دستخوش غارت و آتشسوزی در کتابخانههای مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجینههای مهمی محروم کرده است، با این حال آنچه بر جای مانده، خود دریچهای است برای شناخت عظمت معماری به کار رفته در بنای مساجد بزرگ تاریخی، بویژه آن که در معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسیار ماهرانه تلفیق شدهاند، و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خود می خواند.
فصل اول
- مسجد در معماری ایران
- عملکردهای مساجد مختلف
- خصوصیات فضاهای کالبدی مسجد
« مسجد » در معماری ایران.در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مساجد با دو پدیده شکل و محتوا یا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام قالب و روح مواجهیم.
هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه اثر در شهر یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت هنرهای وابسته به معماری که شامل مواردی چون نور و رنگ و نقش است، میگردد که این اخیر با آنکه نقشی محوری در آنچه که معماری ایرانی نا میده میشود دارد، اما در دورههای پسین، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیهیی یافته است. حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که فضا سازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.
انسان- و به تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، مگر آنکه قالب و روحی داشته باشد. قالب و روح دو وجه منفک یا همراه و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. نه هر قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن بر هر قالبی را دارد. این دو تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رشد می کنند و مرتبت وجودی مییابند.
در هنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی آن از یکدیگر منفک نیستند و نمیتوانند که باشند. نمیتوان فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین عنوان نمی توان صورت و شمایلی تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت. روح فراخ در همنشین با قالب تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر میگردد یا قالب شکسته بر میدارد. قالب فراخ نیز ذلیل روح خرد شده، ویرانه میشود. این دو تنها بار شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده میگردند. در فضاسازی ایرانی علاوه بر ترکیب یا انتزاع حجمی، از نقوش و رنگ و نور پردازی هم، به منظور القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و قابل توجهی می شود به این معنا که در یک فضای راسته، شکست نور یا تفرق نقوش، قطعهای را مجرد یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنایی، در فضاسازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.
موضوع قالب و روح در بیان هنری و فضاسازی معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که بحث وجود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را میآفرینند که «مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که «روالت» به هنگام نقشپردازی خود بخود «بوم آلت» را نیز مد نظر دارد. و هیچ یک از آلتهای «رو» و «بوم» بدون دیگری موجودیت نمییابند. اما هر مداخلی مناسب هر زمینهای نیست. به این معنا که تیزی و پخی یا راستگی و نقوس نقش مداخل را، نه اراده نقشبند که منظور نظر او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که رنگ و نور نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و بسزا دارند، مداخل نهایتاً در پیچیدهترین و رفیعترین مرتبت خود به گره بنایی مبدل میشود. گره در مسیر تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتی « شاه گره » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران معروف میگردد. اما در این عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور و طرق مختلف حفظ مینماید و به گره کند و تند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به انضمام رنگ، قوالبی هم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.
معرفت حاکم بر هر اثر معماری یا شهری، نقشی بنیادین در تحول شخصیت و ادراک حیثیت آن اثر در طول زمان و همچنین در احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش در فضاسازی نقشی تعیین کننده دارند. فضا سازی مناسب، با مجموعه تمهیدات مندرج در آن رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این آثار در طول حیات بشری گردیده است.
کاربرد نقوش در حیثیت خارجی و فضاسازی درونی هر اثر معماری، مؤثر و بلکه تعیینکننده است. گره بنایی در میان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید نقش دیگری همچون گره در فضاسازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.
عملکردهای مساجد مختلفهمانگونه که دین اسلام، تنها دین عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.
بلکه علاوه بر جلسههای وعظ و ارشاد مسلمین، حلقهها و مجالس درس و بحث نیز در آن تشکیل میشد و میشود. حتی پس از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، همواره در برخی از مسجدها تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهههای اخیر ادامه داشته است. علاوه بر این اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعی مردم علیه حکام جبار، و کانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.
مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه کارکرد های آنها می توان به چهار گروه طبقهبندی کرد: گروه نخست، شامل مسجدهای جامع و مسجدهای بزرگی میشود که توسط سلاطین، وزاء و حکام ساخته می شدند. اداره عموم این مسجدها توسط بانی یا مأموران دولتی صورت می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازه پیشنمازی یا تدریس در این مکان را نمی دادند بلکه اشخاصی که مورد تایید باقی قرار میگرفتند به منصب پیشنمازی یا تدریس برگزیده میشدند. دربرخی از مسجدهای جامع، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز میپرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار میکردند.
- گروه دوم، شامل مسجد های متوسطی میشود که توسط بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم ساخته می شد. در بسیاری از این مساجد ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی وجود نداشت و از محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد میشد، خبری نبود. هرچند باید توجه داشت که بعضی اوقات، پیرامون هر مذهب برای خود مسجد جداگانهای میساختند که پیشنماز و مدرسان آن از پیروان شاخههای همان مذهب بودند.
- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسهها میشود. با وجود آنکه تعداد این مسجد - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت آنها از جهت اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به موازات یکدیگر، هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص دادهاند، قابل توجه است. مسجد و مدرسه بسیار جالب آقا بزرگ در کاشان ، و مسجد و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجدها هستند.
گروه چهارم، شامل مسجدهای بسیار کوچکی میشود که عمدهترین و شاید تنها عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده می شد. مثلاً در نایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود ده متر مربع دارند. این مسجدها توسط افراد خیرخواه در محلهها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند.
خصوصیات فضاهای کالبدی مسجدمسجدهای اولیه بسیار ساده ساخته میشدند و فضای کالبدی آنها متشکل از شبستانی بدون در بود که در جلوی آن حیاط یا فضای باز نیمه محصوری وجود داشت. بتدریج و با گذشت زمان و روی کار آمدن حکومتهای سلطنتی، بر عظمت و شکوه معماری مسجدها افزوده شد.
در ایران، عناصری از معماری بومی در فضای کالبدی مسجدها مورد استفاده قرار گرفت. ایوان، یکی از این عناصر بود. نخست، یک ایوان در شبستان اصلی و سپس دو ایوان روبهروی یکدیگر که اغلب یکی به ورودی اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد این ایوانها در مرحلهای از تکامل طرح مسجد، به چهار عدد رسید. عنصر دیگر، عبارت از چهار طاقیهایی بود که در پیش از اسلام به عنوان بخشی از فضای آتشکدهها و آتشگاهها مورد بهرهبرداری واقع میشد و پس از اسلام بعضی از آنها به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفت. این عنصر و گنبد به صورت گنبد خانه، در بخش شبستان اصلی مسجد به کار گرفته شد و بر عظمت فضای مسجد افزود. بدین ترتیب روند شکلگیری فضای کالبدی مسجد منجر به تکوین طرح فضاهای چهار ایوانی شد. طرح فضاهای چهار ایوانی که پیش از اسلام نیز شناخته شده بود، متأثر از جهانبینی و فرهنگ ایران باستان و در ارتباط با جهات چهارگانه مقدسی که در ارتباط با فضای مثالی و توجه به حرکت و سیر خورشید، شکل گرفته بود. طرح مزبور چنان مورد استقبال قرار گرفت که نه تنها در ساختمان مسجدها، بلکه در بنای مدرسهها و کاروانسراها نیز به کار برده شد. البته این طرح بیشتر در مسجدها و سایر بناهای بزرگ به کار برده میشد و عمومیت استفاده از آن، مانع از تکوین در فضاهای معماری نمیشد.
مسجدهای جامع، از جنبة روند شکلگیری فضاهای کالبدی، به دو گروه تقسیم میشوند. گروه اول، شامل مسجدهایی که ساختمان آنها در طول تاریخ تغییر شکل پذیرفته و در هر دوره، فضاهایی به آنها الحاق شده و بخشهایی از آن را تغییر شکل دادهاند. مسجد جامع اصفهان نیز که هستة اولیة آن پیش از زمان آلبویه ساخته شده بود، در دورة مزبور و پس از آن در عهد سلجوقیان و در دورههای بعد، همواره شاهد تغییراتی در فضای کالبدی خود بوده است.
گروه دوم، شامل مسجدهایی است که از ابتدا با نقشهای از پیش طرح شده ساخته میشدند. و هیچ تغییر شکلی را نمیپذیرفتند. این مسجدها که اغلب متعلق به دورة صفویه و بعد از آن هستند، بیشتر به صورت بنایی مجزا از فضاهای کالبدی پیرامون خود و گاهی بیتفاوت نسبت به آنچه در برخی از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته میشدند. این مسجدها با داشتن یک ورودی عظیم و با شکوه ، خود را از فضاهای اطرافشان متمایز میساختند و نظر بیننده را جلب می کردند.
تزیین بناهای مذهبی با آجر که در زمان سلجوقیان رایج، و در دورة ایلخانان تکامل یافته بوده، در دورة صوفیان جای خود را به تزیین پرکار و گستردة کاشیکاری داد. تزیین ساختمان به طور عمده متوجه فضای درونی بنا بود و پوستة خارجی بنا بسیار ساده بود و در اغلب موارد با کاهگل پوشانده میشد. تنها جایی که در نمای خارجی تزیین میشد و خود را جلوهگر میساخت، فضای ورودی بنا بود. تزیین ورودی مسجدها و سایر بناها از دورة ایلخانان به بعد، بسیار مورد توجه قرر گرفت. در این بناها، فضاهای ورودی، بسیار مرتفع و با شکوه ساخته میشد.
بعد از دورة هخامنشی گنبد، که در پی نیاز و ضرورتی فنی - ساختمانی، برای پوشش فضای بزرگ بدون استفاده از چوب، در زمان اشکانیان اختراع شد و در آن دوره و سپس در عهد ساسانیان در ساختمان کاخها و آتشکدهها مورد استفاده قرار میگرفت و پس از آن برای پوشش بخشی از آن فضای شبستان به کار گرفته میشد به سبب استفاده زیاد از آن در مسجدها و سایر فضاهای مذهبی موجب شد که مفهومی سمبلیک کسب کند و به عنوان نشانه و سمبلی برای فضاهای مذهبی مورد توجه قرار گیرد. جنبة نمادی و سمبلیت گنبد از چنان قدرتی برخوردار شد که امروزه برای بیان جنبة مذهبی ساختمان مسجد ها، مورد استفاده قرار میگیرد و هنوز هیچ عنصر و شکلی نتوانسته است جای آن را بگیرد و حتی تصور چنین تحولی در آیندة نزدیک دشوار به نظر میرسد.
مناره: همان گونه که از مفهوم واژه آن بر میآید، عنصری جهت تبادل اطلاعات از راه دور توسط آتش، و به طور کلی محل آتش بود و پیش از اسلام کاربرد داشت. این عنصر پس از اسلام ابتدا به صورت ساده و منفرد برای خواندن اذان و آگاه کردن مسلمانان از وقت نماز به کار میرفت. عنصر مزبور پس از قرن پنجم و ششم هجری، پس از پذیرش کاربردی فنی در جنب سر در ورودیها و جنب ایوانهای اصلی مسجدها و سایر بناهای مذهبی، به صورت عنصری نمایشی و تزیینی درآمد و جنبهای نمادی به خود گرفت.
نکتة بسیار مهم در مورد عناصر فوق، این است که با وجود آن که امروزه آنها به عنوان سمبل و نشانهای از فضاهای مذهبی شناخته شدهاند، اما این امر لزوماً به این معنی نیست که عناصر مزبور در زمان گذشته و در همة دورهها و در همة شهرها، دارای چنین مفهومی که امروزه دارند، بودهاند؛ هر چند که پذیریش وجوه مشترکی بین مفاهیم و جنبة ادراکی آنها در طول تاریخ ممکن است...