در این مقاله ، پیشرفت های جدید در زمینه ریز پالایش با جریان عرضی cross flow mtro filtra tion (CFMF) بوجود آمده ، مورد بررسی قرار می گیرد . اکثر این پیشرفت ها اختصاص به صنعت لبنی دارد .
استفاده از فرضیه فشار هیدرولیک ترانس ممبران uniform transmembrane hy drolic pressur (UTP) با روشهای مختلف ریسکوله کردن میکروفیلترت آن و درجه تخلخل طولی و غشاهای سرامیکی جدید اجازه داد که جداسازی دیفرانسیلی از هر گروه از ترکیبات شیر انجام بگیرد . وقتی که از MF برای تولید شیر مایع استفاده می شود بدلیل استفاده از حرارت کم . شیر مایع حاصل طعم مشابه شیر خام دارد و عمر مفید آن 5-3 ساعت نسبت به تولیدات قبلی طولانی تر است . نتایج نشان داد که کاربرد غشا MF در حذف باکتری های پاتوژن باعث شد که سلامت بهداشتی پنیرهای درست شده از شیرخام MF اقلا برابر یا بیشتر از پنیرهای تولید شده از شیر خام باکتونرگاسیون و پاستوریزاسیون باشد. میروفیلتراسیون علاوه بر حذف چربی ، باکتری ها و تغلیظ میسلهای کازئینی کاربردهای دیگری چون حذف چربی رسوب کوره آب پنیر . شفاف سازی آب پنیر ، حذف باکتری ها از شوراب پنیر . استفاده از CFMF برای جداسازی انتخابی میسلهای کازئینی و گلبولهای کوچک شیر امکانپذیر شود . با تولیداتی که در 2 سوی غشا حاصل می شود تکنولوژی لبنیاتی این امکان را خواهد داشت که تنها بازده فراورده ای لبنی بهبود یابد بلکه محصولات گوناگون با بافت های متنوع تولید شود که با توجه به مزایای روش میکروفیلتراسیون استفاده از آن در آینده رو به گسترش خواهد بود.
مقدمه
میکروفیلتراسیون تکنیکی از فرایندهای غشایی است که طی آن مولکولهای سنگین مواد محلول در یک حلال سبک یا سوسپانسیون ذرات کلوییدی به 2 جریان با غلظت های متفاوت تفکیک می شود . جداسازی با غشا متخلخل با قابلیت نفوذ پذیری انتخابی با قطر منفذ و اعمال فشار هیدرولیکی (1-2bar) بعنوان نیروی رانشی انجام میگیرد. هر غشا بسته به اندازه منافذ دارای حداقل جداسازی است که ذرات بزرگتر از این حداقل به وسیله غشا قابل جداسازی نیست . مایعی که در غشا مانده ، رتنتیت نامیده می شود که شامل ترکیباتی بزرگتر از میانگین قطر منافذ غشا است مایعی که از خلال غشا عبور می کند میکروفیلترت نام دارد که ترکیبات موجود در آن کوچکتر از میانگین قطر منافذ غشا است جدول (1) اندازه تعدادی از ترکیبات شیر را نشان می دهد که می تواند با فرایند MF جدا شود که این فرایند در شکل (1) هم نشان داده شده است . تکنیک MF می تواند برای جداسازی دیفرانسیلی مخصوص اجزاء معلق شیر به کار رود . چربیها . میسلهای درشت کازئین ، باکتریها بازداشته نی شوند و الباقی ترکیبات شیر از غشا رد می شوند .
تکنولوژی MF در دهه 1980 م . با توسعه غشاهای سرامیکی جدید وارد صنعت لبنی شد . این غشا شکل هندسی چند کاناله و یک محافظ شدید اتراوا هستند که امکان صنعتی شدن فرضیه فشار هیدرولیک پیشنهاد شده توسط سندبلوم (Sandblom) را میسر ساخت . با این کار قسمت اعظم مشکل گرفتگی غشا مرتفع گردید .
ساختار مهندسی غشاءدر اوایل دهه هشتاد تلاش هایی انجام شد تا از MF برای سانترینوگاسیون جهت شفاف سازی و میکرب زدایی از آب پنیر استفاده شود اما غشاهای آلی چون پلی کربنات و پلی سلوفان از نظر فلاکس عبوری و جداسازی دقیق مورد قبول نبودند ولی استحکام گرمایی و ثبات شیمیایی آنها رضایتبخش بود . با اینحال نتوانست در صنعت لبنی مورد توجه قرار بگیرد . لذا فرصت جدیدی بوجود آمد یعنی غشاهای سرامیکی بودجود آمدند که با وجود استحکام گرمایی و شیمیایی ولی کاهش فلاکس عبوری و تغییرات سلکیتویتی در برابر زمان زیاد بود در نتیجه استفاده از فرضیه فشار هیدرولیک ترانس ممبران یکپارچه پیشنهاد شده توسط سندبلوم که از سرعت های جریان عرضی بالا استفاده می شود بر پدیده Fouling غلبه شد.
در بررسی ممبرانها از 2 قسمت تشکیل می شوند :1- ساپورت (Support) با منافذ بزرگ 2- لایه غشا با منافذ ریزتر که بر روی ساپورت قرار می گیرد . غشاهای بسیار پایداری تشکیل می شود . جنس ساپورت بیشتر از آلومین ، کربن ، استیل استنلس یا Sic ( پایداری کسی به PH بالا دارد در سنعت غذا توسعه نیافته است ) . لایه غشا از آلومین ، اکسیدتیتانیوم یا مخلوطی از هر دو تشکیل می شود به این روش که پودر یک سوسپانسیون کلوییدی روی ساپورت ریخته شده و با حرارت رسوب داده می شود . اندازه منافذ غشا با کنترل دقیق اجزاء کلوییدی بدست می آید که اغلب اوقات 2 یا 3 لایه بر روی هم جوش داده می شود.
غشاها به فرم های مونوتیوب ( تک لوله ) با قطر داخلی 8-3 میلی متر و ارتفاع 5/8 سانتی متر ساخته می شوند و یا چند کاناله هستند کانالهای استوانه ای یا کانالهایی با مقاطع عرضی به اشکال مختلف ساخته می شوند . اشکال تک لوله و چند لوله به صورت یکپارچه هستند و طول آنها بیشتر از یک متر است که در مجموعه های منسجم قرار گرفته که در خانه هایی از جنس استیل استنلس گذاشته می شوند که مدول نامیده می شود . در یک مدول مقدار سطح توسعه یافته حاوی منافذ 2 m 10-2/0 است . در طراحی مدولها باید توجه داشت که قابل تمیز کردن باشند تعویض مدولهای فرسوده مقرون به صرفه باشد و نسبت بین سطح تعبیه شده و حجم محفظه فشار متناسب باشد .
مقدار فشار مورد استفاده در فیلتراسیون غشایی بستگی به اندازه منافذ غشا دارد و هر قدر اندازه منافذ ریزتر باشد فشار لازم برای عبور مایع نیز بیشتر خواهد بود . از سوی دیگر با عبور مایع از غشار فشار افت کرده که این میزان افت فشار را اصطلاحات افت فشار هیدرولیکی می نامند بنابراین افت فشار هیدرولیکی برابر است با فشار ورودی ( فشار در ورودی محصول ) منهای فشار خروجی ( فشار در انتهای ممبران ) .PH=P1-P2 فشار هیدرولیکی باعث حرکت مداوم مایع بر روی سطح ممبران می شود . عبور مواد از داخل غشا تحت تاثیر اختلاف غشاء دیگری قرار می گیرد که به فشار ترانس ممبران معروف است . (PTM) فشاری است که در هر نقطه از ممبران از طرف محصول به طرف پرمیات در بیرون از غشا وارد می شود و باعث خروج پرمیات از صافی می گردد.
والیبال یکی از رشتههای ورزشی جهانی است که شهرت جهانی خود را مرهون مسابقات المپیک ۱۹۶۴ توکیو است. والیبال در سال ۱۸۹۵ از کشور آمریکا شروع شد ولی انجمن آماتوری والیبال انگلیس و ایرلند شمالی در سال ۱۹۵۵ تلاش در شناساندن این ورزش به جهانیان کردند. این ورزش در مدارس و باشگاهها پیشرفت شایانی نموده است و همچنان که مردم سعی در شناساندن آن می کنند به شدت رو به ترقی و تکامل میباشد. والیبال برای تمام گروههای سنی مناسب بوده و قابل اجرا در داخل خانه یا خارج از محیط آن میباشد. از نظر اجتماعی و فیزیکی مزایایی بیش از سایر ورزشهای باستانی دارد. در مورد اجرای بازی باید گفت که احتیاج به فضای کمی داشته و وسایل آن که شامل توپ و تور میباشد گران نیستند. در هنگام بازی پرورش فیزیکی خارقالعادهای را برای بازیکنان فراهم نموده و در نوع خود جز یکی از مهیجترین بازیها محسوب میشود.
تولد والیبالوالیبال ورزش مورد علاقه سربازها در جنگ جهانی دوم بود. ورزش والیبال (Volleyball) که در ابتدا مینتونت (Mintonette) نامیده میشد در سال ۱۸۹۵ - یعنی چهار سال پس از تولد بسکتبال - توسط فردی بنام ویلیام جی. مورگان (William G. Morgan) ابداع شد. مورگان متولد سال ۱۸۷۰ در شهر نیویورک بود که پس از تحصیل در کالج جوانان مسیحی مسئولیت تهیه برنامههای ورزشی برای سلامتی و تندرستی مردان به او واگذار شد. این بازی از ترکیب بازیهای بسکتبال، تنیس و هندبال به دست آمد و هدف اولیه آن بود که برای افرادی که تمایل به تحرک کمتری دارند، ابداع شود. قوانین ابتدایی بسیار ساده بود چرا که بیشتر از آن که شبیه ورزش باشد، یک تفریح محسوب میشد اما به تدریج پس از آن که این ورزش در کشورهای دیگر – به خصوص فیلیپین - نیز به صورت جدی مورد استفاده قرار گرفت، لزوم تدوین قوانین رسمی برای آن احساس شد. تور اولیهای که برای این بازی در نظر گرفته شده بود با ایده از تنیس، دو متر انتخاب شد و با توپ بسکتبال شبیه به بازی هندبال انجام میشد. این ورزش تا سال ۱۹۰۰ توپ مخصوصی برای خود نداشت و با هر توپی - از جمله توپ بسکتبال – آن را بازی میکردند. هدف هر تیم آن بود که توپ را در زمین حریف فرود بیاورد و در این راه ممکن بود، هر چند بار توپ را در دست یاران خودی بچرخاند. در سال ۱۹۱۲ [امتیاز]خهای هر گیم به ۲۱ ثابت شد و ارتفاع تور بالاتر رفت. فیلیپینیها اولین قوانین مدون برای این بازی را در سال ۱۹۱۶ تهیه کردند و به دنبال آن در سال ۱۹۲۸ اتحادیه والیبال ایالات متحده آمریکا تشکیل شد و به وضع قوانین این ورزش اقدام کرد. از جمله وقایع مهمی که در ارتباط با این ورزش به مرور زمان رخ داد میتوان به این موارد اشاره کرد:
· ۱۹۱۷: امتیازهای هر گیم از ۲۱ به ۱۵ تغییر کرد.
· ۱۹۲۰: تعداد ضربات برای هر طرف به ۳ محدود شد.
· ۱۹۲۲: اولین دوره رسمی مسابقات در بروکلین با حضور ۲۷ تیم از ۱۱ ایالت آمریکا برگزار شد.
· ۱۹۳۰: اولین بازی والیبال ساحلی دو نفره انجام شد.
· ۱۹۴۷: فدراسیون جهانی والیبال به نام Federation Internationale De Volley Ball با اختصار FIVB تشکیل شد.
· ۱۹۴۸: اولین دوره مسابقات رسمی والیبال ساحلی انجام شد.
· ۱۹۴۹: اولین دوره مسابقات جهانی والیبال در شهر پراگ چکسلواکی برگزار شد.
· ۱۹۶۴: والیبال برای اولین بار به جمع بازیهای المپیک در ژاپن پیوست.
· ۱۹۸۷: FIVB والیبال ساحلی را نیز به مجموعه مسابقات جهانی ورزشهای مختلف اضافه کرد.
· ۱۹۹۶: والیبال ساحلی دو نفره نیز به عنوان ورزش رسمی المپیک شناخته شد.
تاریخ والیبالدر ابتدا این ورزش مینتونت نامگذاری شده بود و دلیل انتخاب این نام برای همگان نامعلوم بود. تحت تأثیر محبوبیت فراوان بسکتبال در بین عامه، مورگان تصمیم گرفت برای دانشجویان خود ورزشی را به وجود آورد که بازی از روی [[تور]خ انجام گیرد و لذت بخش باشد. مورگان با استفاده از تویی توپ بسکتبال که به دلیل سبکی وزن، به دستها آسیب نمیرساند، بازی را شروع کرد. با وجود این که به طور آهسته و کند از Y.M.C.A آغاز شد ولی طولی نکشید که در کلیه شهرهای ماساچوست و نیوانگلند عمومیت یافت. در اسپرینگ فیلد، دکتر ت. آهالستیگ با مشاهده بازی، مینتونت را به والیبال تغییر نام داد، زیرا قصد اساسی از بازی کردن، فرستادن و برگشت دادن (رد و بدل کردن) توپ از روی تور است که کلمه والیبال، در معنا، این نیت را مشخص میسازد. با اینکه والیبال در آغاز ورزشی سالنی بود و در محلهای سرپوشیده انجام میشد و اساسا برای فعالیت های سرگرم کننده پیشهوران و تجار اختصاص یافته بود ولی کمکم به زمینهای روباز کشیده شد و به عنوان یکی از فعالیتهای جالب توجه تابستانی درآمد و به شدّت پیگیری میشد. در آغاز برای بازی والیبال قوانین خاصی تدوین نشده بود، هر فرد و در هر کشوری به میل خود و به طریق مختلف با توپ بازی می کرد. رفتهرفته والیبال در مناطق و نواحی مختلف جهان گسترش مییافت. همچنان که هر ابداع یا اختراعی در آغاز با نواقصی همراه بوده و به مرور زمان تکمیل و رفع نواقص میشود، والیبال نیز از این قاعده مستثنی نبود و کمکم قوانینی برای این بازی وضع شد و روشها و حرکات تکنیکی جایگزین حرکات قبلی گردید. در سال ۱۹۰۰ پذیرفته شد که امتیازات هر ست بازی ۲۱ پوئن (امتیاز) باشد. در سال ۱۹۱۲ سیستم چرخش به تصویب رسید. در سال ۱۹۱۷ پذیرفته شد که هر ست بازی ۱۵ پوئن (امتیاز) باشد. در سال ۱۹۱۸ تعداد بازیکنان هر طرف زمین ۶ نفر پیشنهاد شد، که مورد قبول عامه قرار گرفت. در سال ۱۹۲۱ موافقت شد که هر تیم با سه ضربه توپ را به طرف دیگر بفرستد. در سال ۱۹۲۳ اندازه زمین بازی ۹×۱۸ متر تعیین شد. به مرور در سالهای بعد، قوانین فراوانی برای این بازی وضع شد و در بسیاری از قوانین قبلی نیز تغییراتی حاصل گشت، که هنوز هم این تغییرات (سال 2007) ادامه دارد و هر چهار سال یک بار در کنگره جهانی والیبال تغییراتی در قوانین بازی به تصویب میرسد و در آخرین کنگره جهانی که در سال ۱۹۹۸ میلادی (۱۳۷۷ شمسی) هم زمان با برگزاری چهاردهمین دوره مسابقات والیبال جهانی مردان و سیزدهمین دوره زنان در ژاپن برگزار شد، با تصویب و تغییر قوانین مانند روش امتیازگیری با برد رالی، امتیازات ۲۵ برای ستهای اول، دوم، سوم و چهارم و امتیازات ۱۵ برای ست پنجم و همچنین تصویب بازیکن دفاعی لیبرو، به کار بردن روشهای جدید، دگرگونی و هیجان فراوانی در بازی والیبال به وجود آورده است. اولین کشور خارجی که والیبال را پذیرفت، کشور کانادا و به سال ۱۹۰۰ بود. اساسا نهضت Y.M.C.A (سازمان جوانان مسیحی) در معرفی این ورزش به دیگر کشورهای جهان و گسترش آن، سهم فراوانی دارد. بازی والیبال در پایان سال ۱۹۰۰ به هندوستان و در سالهای ۱۹۰۵ به کوبا، ۱۹۰۹ به پورتوریکو، ۱۹۱۰ به فیلیپین، ۱۹۱۲ به اورگوئه، ۱۹۱۳ به چین و ۱۹۱۷ به ژاپن و به تدریج از سال ۱۹۱۴ به بعد توسط سربازان قوای آمریکا و مستشاران و اشخاص دیگر به کشورهای اروپایی از قبیل فرانسه، چکسلواکی، لهستان، شوروی، بلغارستان و سایر کشورهای اروپایی معرفی شد و گسترش یافت. ولی به سبب بیگانه بودن این ورزش برای اروپاییان، در ابتدا امر قبول آن به کندی صورت میپذیرفت. فرانسه، چکسلواکی و لهستان سه کشوری بودند که قبل از دیگران اقدام به تشکیل فدراسیون ملی والیبال در کشور خود نمودند. کشور شوروی که در سال ۱۹۲۳ اقدام به تأسیس انجمن ملی والیبال نمود، برای پیشرفت و دگرگونی آن فعالیت زیادی به عمل آورد. اصولا شوروی از کشورهایی است که در پیشرفت تکنیک و تاکتیک والیبال و تنظیم قوانین در جهان سهم به سزایی دارد و برای قهرمانی در مسابقات است که قدرت بزرگ جهانی به حساب میآید. کشورهای فرانسه، چکسلواکی و لهستان پس از تشکیل فدراسیون ملی مصمم شدند که با کمک کشورهای دیگر فدراسیون جهانی والیبال را تأسیس نمایند و در سال ۱۹۳۶ به هنگام بازیهای المپیک در برلین آلمان در این زمینه فعالیت زیادی نمودند ولی با آغاز جنگ جهانی دوم و طغیان آن در اروپا اقدامات آنان متوقف شد. به طور کلی تغییرات و پیشرفت والیبال را میتوان به سه دوره تقسیم نمود، دوره اول از سال آغاز تا سال ۱۹۱۸، دوره دوم از سال ۱۹۱۹ تا سال ۱۹۴۶ و دوره سوم از سال ۱۹۴۷ به بعد که تغییرات و پیشرفت اساسی والیبال در دوره سوم صورت پذیرفته است. پس از جنگ جهانی دوم، فعالیتهای فراوان برای حرکت جدید به والیبال مجدداً آغاز شد و اولین مسابقه جهانی در قاره اروپا، بین دو کشور فرانسه و چکسلواکی در شهر پاریس برگزار گردید. پیگیری برای تأسیس فدراسیون جهانی والیبال ادامه یافت. مذاکرات بین سه کشور فرانسه، چکسلواکی و لهستان منتج به موافقت در جهت تشکیل کنگره ویژه برای تأسیس اتحادیه جهانی والیبال گردید. سرانجام در آوریل ۱۹۴۷ کنگرهای با شرکت نمایندگان چهارده کشور از سراسر جهان در پاریس برگزار و موافقت شد، فدراسیون جهانی والیبال (F.I.V.B) تأسیس گردد که این فدراسیون در پاریس تشکیل شد و پل لیبود از کشور فرانسه به عنوان اولین رئیس فدراسیون جهانی والیبال انتخاب شد. به زودی کشورهای زیادی درخواست عضویت خود را برای پیوستن به فدراسیون جهانی والیبال اعلام نمودند که امروز این فدراسیون حدود ۲۱۷ کشور عضو دارد (سال 2007) و بیش از ۲۰۰ میلیون نفر از مردم جهان والیبال بازی میکنند. اولین رئیس انتخابی فدراسیون جهانی والیبال پل لیبود از کشور فرانسه تا سال ۱۹۸۴ (یعنی ۳۷ سال تمام) ریاست فدراسیون جهانی والیبال را با قدرت برعهده داشت و توانست با کمک سایر اعضا، این فدراسیون را در ردیف فعالترین فدراسیونها، و والیبال را در زمره بزرگترین ورزشهای جهانی درآورد. پس از تأسیس فدراسیون جهانی والیبال، کمیتههای مختلفی در داخل آن به وجود آمد و برنامه مسابقات رسمی جهانی تنظیم و آغاز شد. در سال ۱۹۴۹ اولین دوره مسابقات جهانی والیبال برای مردان در پراگ و در سال ۱۹۵۲ دومین دوره مسابقات جهانی مردان و اولین دوره مسابقات جهانی زنان در مسکو برگزار شد. برنامه این مسابقات بطور منظم هر چهار سال یک بار تاکنون در کشورهای مختلف انجام شده است. در سال ۱۹۹۸ دوره چهاردهم مسابقات جهانی مردان با شرکت ۲۴ تیم و دوره سیزدهم مسابقات جهانی زنان با شرکت ۱۶ تیم در کشور ژاپن انجام یافت. (تیم ملی والیبال بزرگسالان ایران در این مسابقات شرکت نمود) و به سبب اهمیتی که والیبال در بین ورزشها به دست آورد، در سال ۱۹۶۴ مسابقات والیبال مردان و زنان به برنامه بازیهای المپیک 1964 توکیو اضافه شد که تاکنون (سال 2007) در یازده دوره از بازیهای المپیک برنامه های آن با اهمیت خاصی انجام شده است. علاوه بر مسابقات قهرمانی جهان و [[المپیک]خ، مسابقات والیبال مردان و زنان در سراسر جهان با عنوانهای جام جهانی، لیگ جهانی، قهرمانی اروپا، پان آمریکن، قهرمانی آسیا، بازی های آسیایی، والیبال ساحلی، جهانی دانشجویان (یونیور سیاد)، قهرمانی آفریقا، ارتشهای جهان، گراندپری زنان، راهآهنهای جهان، قهرمانی ناشنوایان، قهرمانی معلولین، پارالمپیک معلولین، قهرمانی کشورهای عربی، چهار تیم برتر، جایزه بزرگ، ستارهها و تورنمنتهای جهانی و دوستانه و غیره در گروه های سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان بطور منظم انجام میشود. در تاریخچه والیبال جهان باید کشور ژاپن را به عنوان دگرگون کننده تکنیکها، تاکتیکها و آمادگی جسمانی در والیبال معرفی نمود (دگرگون کننده در سرویس، ساعد، انواع [[تاس]خها، [[توپگیری]خ و انواع آبشارهای سرعتی با پاس های کوتاه الف و ب و ترکیبی و به ویژه بدنسازی).
من ری کیست؟ پاسخ به این پرسش آنقدرها هم ساده نیست. همگی ما این تجربه را داشته ایم که در زندگی روزمره خود وقت و انرژی زیادی را صرف شناخت انسانهای اطرافمان کرده ایم و چه بسا در بسیاری موارد ناکام مانده ایم، حال اینکه این انسانها با ما همراه بوده اند و ارتباط مستقیمی بین ما و ایشان وجود داشته، ارتباطی زنده که تا حدی تحت کنترل ما بوده ولی بازهم موفق نشده ایم تا شخصیت اطرافیانمان را آنطور که باید و شاید بشناسیم.
حال چگونه ممکن است که چنین خوش خیال باشیم و بپنداریم که با بررسی چند تابلو و دیدن آثاری چند از یک هنرمند می توانیم به شناخت وی نائل آییم!
البته این یک نوع رهیافت در دنیای هنر است؛ می توانیم اصلاً به هنرمند توجه چندانی نکنیم و آثار وی را همچون موجوداتی مستقل و جاودان در نظر بگیریم وسعی کنیم با آنها همان ارتباطی را برقرار کنیم که مثلاً با دوستمان برقرار می کنیم!
ولی آیا واقعاً همینطور است؟ آیا یک اثر هنری به جز آنچه به چشم می آید (در مورد هنرهای دیداری[1]) و یا شنیده می شود (در مورد هنرهای شنیداری[2]) هیچ چیز دیگری را نشان نمی دهد؟!
آیا به اصطلاح اثر هنری «از زیر بوته در آمده» است؟!
در یک ارتباط ساده با یک انسان، در همان مراحل اولیه سعی می کنیم تا در مورد او چیزهایی فراتر از بعد ظاهری او بدانیم.
می خواهیم بدانیم از چه خانواده ای است و چه سابقه تحصیلی یا شغلی دارد؛ میخواهیم بدانیم که اعتقاداتش از کجا سرچشمه می گیرند و هدفش برای ادامه زندگی چیست و اگر به دنبال دانستن این مسائل نباشیم، ارتباط ما با شخص مقابل بسیار سطحی باقی خواهد ماند؛ همانطور که هرگز از راننده اتوبوسی که سوار میشویم نمی پرسیم که چه شد که راننده اتوبوس شد و آیا به آشپزی علاقه داشت یا خیر!!
ولی آیا رویکرد ما در مورد هنر نیز اینگونه است؟ آیا ما امروز اثر هنری را در نمایشگاه می بینیم و ساعتی بعد وقتی دیگر تصویر آن در شبکیه چشم ما وجود ندارد آنرا فراموش می کنیم؟ آیا نقاشی در عمیق ترین حالت ممکن فقط تا شبکیه چشم ما نفوذ می کند؟
قطعاً چنین نیست، مخصوصاً در حوزه فلسفه هنر، یک محقق سعی می کند تا به بطن و فلسفه هنر نفوذ کند و آنچه که خود را در پس رنگها و نُتها و مواد و مصالح پنهان کرده را بیرون بکشد.
البته برگزیدن چنین راهی قرین سختیها و مشکلات فراوان است. گویا اثر هنری با ما به قایم موشک بازی می پردازد. در فضایی انتزاعی که بعد چهارمی به نام خیال هم در جریان است.
از طرفی در بیشتر موارد ما از حضور عنصر مهمی به نام هنرمند محروم هستیم. ما در بیشتر موارد با «تاریخ هنر» سر و کار داریم و نه با «هنر»؛ پس نباید چنان ساده انگار باشیم که با ذکر یک بیوگرافی تکراری و ضمیمه کردن چند اثر معروف پنداریم که هنرمندی را شناخته ایم.
هدف من از تحقیق در مورد “من ری” چیزی جز شناخت بیشتر وی و شناساندن او به علاقه مندان نبوده است. گرچه ما امروزه در عصر اطلاعات و ارتباطات زندگی میکنیم و دنیای الکترونیکی کامپیوتر و اینترنت جای هیچ بهانه ای برای عدم دسترسی به اطلاعات را باقی نمی گذارد ولی متاسفانه در ایران هنوز هم در این حوزه با مشکلات بسیاری روبرو هستیم.
پایگاههای استفاده رایگان از اینترنت حتی در دانشگاهها بسیار محدود و ناقص عمل می کنند؛ در حوزه ترجمه هم متاسفانه هنوز بیشترین توجه معطوف به متون شناخته شده و سنتی است. در زمینه های جدید به جز چند جزوه مختصر و ترجمههایی اندک و در عین حال ناقص و نامفهوم چیز بیشتری در دسترس نیست.
من برای تحقیق در مورد “من ری” به جز چند سایت اینترنتی به دو کتاب به زبان انگلیسی متوسل شدم؛ مشخصات این کتب را در بخش منابع و ماخذ آورده ام.
این نوشته ها فقط اشاره ای است به یک شخصیت بزرگ و پیشرو که تاثیرات عمیقی بر هنر دوره خود گذاشته، غور و بررسی بیشتر و قضاوت نهایی بر عهده خواننده است.
امیدوارم که این اشاره هرچند کوتاه و مختصر بتواند به کارآید و حداقل پرسشهای جدیدی در ذهن خواننده ایجاد کند.
کار فلسفه خلق پرسش است و شاید کار فلسفه هنر این باشد که پرسشهای هنری بیافریند!
حال ببینیم که پرسش “من ری” از دنیا چیست و به پرسشهای زندگی چگونه پاسخ می دهد.
من ری: تعالیم، الگوها، اهداف“من ری” نقاش آمریکایی الاصل که بیشتر عمر خود را در فرانسه (پاریس) گذراند را می توان یکی از پیشرویان در مکتب دادائیستی (Dadaism) و سورئالیستی (Surrealism) زمانه خویش (نیمه اول قرن بیستم) دانست.
وی متولد سال 1890 در ایالت فیلادلفیا (Philadelphia) در آمریکا است. خانواده وی در سال 1897 وقتی وی 7 ساله بود به نیویورک (New York) رفتند و “من ری” جوانی خویش را در این شهر گذراند.
از همان کودکی او استعداد و ذوق خویش را در زمینه هنری شناخته بود و به نقاشی و طراحی از غروب آفتاب گرفته تا نگاره های ژاپنی می پرداخت. او حتی از عکسهای روزنامه ها که به صورت سیاه و سفید چاپ می شدند، نسخه برداری می کرد و به سلیقه خود آنها را رنگ می کرد. اطرافیان او را در باز نمایی موفق عکسها تشویق میکردند و در استفاده عجیب و غریب وی از رنگها اغلب ایرادهایی بر کار وی وارد می کردند.
“من ری” می گوید: «من همیشه اینطور احساس می کردم که چون نسخه اصلی عکس چاپ شده، سیاه و سفید است پس حتماً می توانم آزادانه از تخیلم برای رنگآمیزی آن استفاده کنم!»[3]
در دوران مدرسه اکثراً در مورد درس و مشق مدرسه ای غفلت می کرد، ولی در درس ادبیات انگلیسی هیچ مشکلی نداشت و اشعار زیادی می خواند و انشاهای زیبایی می نوشت. علاقه اصلی او به نقاشی بود که اولیاء او را نگران کرده بود. پدر و مادر او نگران آینده او بودند و می ترسیدند که فرزندشان بخواهد نقاش شود و آیندة شغلی مناسبی نداشته باشد.
او در همین سالها به این نتیجه رسید که هر چه چیزی مشکل تر باشد یا اصلاً غیرممکن، خواستنی تر است. این عقیده در طول زندگی وی بسیار به او کمک کرد و موجب پیشرفتهای بسیاری در کارش شد. از طرفی او عادت داشت که برخلاف خواست خودش عمل کند!! و اگر از انجام کاری منصرف می شد تازه وقتی بود که به خودش می آمد و از اول با قدرتی بیشتر و انگیزه ای مضاعف کار را شروع می کرد. این رویکرد در حوزه عکاسی که البته موضوع مورد بحث ما نیست، مشهودتر است.
“من ری” در سال 1904 وارد دبیرستان شد. این مقطع تاثیری زیادی بر زندگی او گذاشت، چرا که در دبیرستان دو معلم داشت که یکی از آنها طراحی آزاد و دیگری طراحی مکانیک یا همان طراحی صنعتی تدریس می کردند.
در این کلاسها او در زمینه طراحی صنعتی و طراحی ساختمانی تبحر یافت. در بسیاری از کارهای او ردپایی از دست قوی و تکنیکی که در این زمینه داست مشهود است برای نمونه به تصویر زیر (تصویر شماره 1) توجه کنید.زیبایی شناسی، ترکیب بندی و هارمونی رنگها هرگز از موضوعات مورد توجه و علاقه وی نبودند. قصد او استادی در تکنیکها بود تا ریزه کاریها را کشف کند و موارد استفاده مواد را بفهمد.
او حتی با حضور در کلاسهای شبانه هنری
در «مرکز اجتماعی فرانسیسکو فٍرِ»
(The Art School of the Francisco Ferrer Social Center) آزادی بیشتری را تجربه کرد.
«فرانسیسکو فٍرِ» یک آنارشیست اسپانیایی و بنیانگذار سیستم مدرن آموزش و پرورش (Escula Moderna) بود در استفاده از شیوه های آموزشی از روشهای بسیار نوین استفاده می کرد. طی 8 سال (1909-1901) او بیش از 100 مدرسه را در سراسر اسپانیا بنیان گذاشت.
در اول سپتامبر سال 1909 تحت فشار
کلیسای کاتولیک او را در بارسلونا
(Bacelona) دستگیر کردند. در
13 اکتبر همان سال طی یک دادگاه ساختگی و فرمایشی حکم اعدام وی را در زندان صادر
کردند. در این هنگام او 50 ساله بود. مرکز اجتماعی «فرانسیسکو فٍرِ» به دست پیروان
وی بنا شد تا خاطره پرافتخار وی همیشه زنده و جاودان بماند.
در اینجا مختصری از شرح حال «فٍرِ» ذکر کردم تا روشن کنم که الگوهای هنرمندان این دوره چه کسانی بودند و چگونه با شهامت و جسارتی که داشتند، فرهنگ سازی میکردند.
در اینجا خواستم نشان بدهم که چگونه یک هنرمند واقعی از هر فرصتی استفاده میکند تا به آروزها و استعدادهایش جامه عمل بپوشاند و هرگز از کمبودها و نارضایتی ها نمی نالد بلکه درس می گیرد و از آنها به عنوان سکوی پرش خود استفاده می کند.
حضور در این مرکز از یک جنبه دیگر هم مهم بود و آن گردهمایی های صمیمانه و خودمانی بود که در این محل شکل می گرفت.
در بین افراد فرهیخته و متجدد آن روزگار که در این مجالس حضور به هم میرسانند می توان “اماگلدمن” (Emma Goldman)، “الکساندر برکمان” (Alexander Berkman) را نام برد؛ همچنین “ویل دورانت” (Will Durant) که در آن زمان یک دانشجوی برجسته در رشته فلسفه بود و در زمینه نقاشی، نقاشان معروفی همچون “رابرت هنری” (Robert Henri) و جرج بی لوز (George Bellows) جزء سخنوران این گردهمایی ها بودند.
این جزئیات را هم گفتم که بدانیم علاوه بر الگوهای منحصر به فرد و با ارزشی کم هنرمندانی چون “من ری” برای خود برگزیده بودند، چه مصاحبان و همراهان استثنایی و تحسین برانگیزی را در اطراف خود داشتند. البته اگر“من ری” این جملات را میخواند شاید از کلمه “استثنایی” تعجب می کرد، چرا که در آن دوره جو حاکم بر اجتماعات فرهنگی و هنری اینطور که به نظر می آید بسیار خالص و ناب بوده و اگر کسی “حرفی برای گفتن” یا “هدفی از شنیدن” نداشته وقت خود را جای دیگری صرف می کرده. من شخصاً فکر می کنم که امروزه دوره چنین تجربیاتی به سر آمده و مخصوصاً در میهن عزیز خودمان بسیاری از جوانان فقط برای گذراندن ساعتهای اضافی و بلااستفاده ای که دارند بعضاً سری به نمایشگاهها و ندرتاً به گردهمایی ها و سمینارها می زنند. من احساس می کنم که دیگر دوره نخبگان و نوابع به سر آمده و امروزه، دوره مفسرها و منتقدان فرا رسیده؛ البته این فقط نظر شخصی من است ولی متاسفانه شخصاً در کشور خودمان (ایران) گروهی ازهنرمندان که با یک روش خاص و به طور مستمر کار کنند و بنیانگذار سبکی جدید باشند وجود ندارد یا حداقل من از وجودشان اطلاعی ندارم ولی تا دلتان بخواهد منتقد کارهای غربی آن هم با رویکردی تکراری و بعضاً ناقص.
در مورد زندگی “من ری” و شرح ما وقع زندگی او به شکل زمان بندی شده لازم است که کتابی نوشته شود و ذکر تمامی حرکتها و تغییرات مکانی و فکری که در طول دوره حیات وی برای او رخ داده در این تحقیق مختصر کاری بیهوده خواهد بود؛ پس من مستقیماً به تحلیل آثاری چند از وی که مربوط به دوره اقامت وی در پاریس (1940-1921) می باشد می پردازم و از وقایع نگاری دوره های قبلی و این دوره و دوره بازگشت او حین سالهای جنگ به آمریکا صرف نظر میکنم.
نقاش خوابها - طراحی از رویا:با ورود من ری به پاریس دوستان سورئالیست وی فوراً متوجه استعداد استثنایی وی در زمینه طراحی شدند و اغلب از او می خواستند که برای نشریات و یا در توضیح نوشته های آنها طرحی بزند.
یکی از منابع اصلی وی خوابهایی بود که می دید و یا رویاهایی که در بیداری داشت. او همه اینها را ثبت می کرد تا بعداً از آنها در طراحی هایش استفاده کند. او میگوید: « همیشه در کنار تختم یک دفترچه، یک قلم و جوهر دارم، حتی وقتی در سفر هستم[1].»
خوابها، هوسها و علایق “من ری” در طراحی هایش تجسم می یابند. پل الوار (Paul Eluard) در مقدمه کوتاهش بر کتابی می نویسد:
«… طراحی های من ری: همیشه آرزو، بدون ضرورت… من ری طراحی می کند تا عشق را تجربه کند.[2]»
در اینجا لازم است تا متن اصلی نوشته “پل الوار” را عیناً بیاورم چرا که متون سورئالیستی دارای ابهام و پیچیدگی خاصی هستند که ترجمه آنها را دشوار و نامفهوم می سازد:
Paul Eluard Wrote:
»The paper, white nights. And the desert shores of the eyes of the dream. The heart trembles. The drawings of Man Ray: always desire, never necessity. No down, no clouds, but wings, teeth, claws.
There are as many marvels in a glass of wine as there are at the bottom of the sea.
There are more marvels in an eager, extended hand, than everything that keeps us from what we love. Let us not allow others to perfect, to adorn that which they oppose to us. A mouth around which the earth turns. Man Ray draws to be loved.«
طراحی از خواب در کتاب “Les Mains Libres”
از سورئالیستی ترین طراحیهای “من ری” هستند. او در مورد این سری از طراحیهایش می گوید: «در این طراحیها دستان من خواب می بینند[3].»
نکته فوق العاده ای که در بیشتر این طراحیها وجود دارد این است که اغلب این خوابها به عنوان منبعی برای طرحها، جنبه اخطاری و برحذر دارنده دارند. از همه آنها تکان دهنده تر طراحی است به نام سوم سپتامبر سال 1936. [3 September 1936] در پس زمینه اثر عقربه های یک ساعت عدد 3 را نشان می دهند و دقیقاً سه سال بعد در سوم سپتامبر سال 1939 جنگ جهانی دوم آغاز شد. در پیش زمینة کار زنی را میبینیم که انگار با چشمانی خیره به آینده ای...