پیشگفتار
انسان به عنوان اشرف مخلوقات ایزد منان خلق شده تا از فرصتهای بدست آمده کمال استفاده را ببرد و به کمال نهایی که همان قرب خداست، دست یابد. همین انسان ابتدا در خانواده خود را پیدا می کند، خانواده باید شرایطی آماده کند تا شخص بسوی هدف نهایی گام بردارد. بر اساس تعالیم عالیه همه انسانها از حقوق یکسانی برخوردارند تا خود را به قله رفیع انسانیت برسانند.
حال اگر شخصی بنابر هر علتی ناقص متولد شد دال بر این نیست که حقوق او نیز ناقص خواهد بود. بلکه همان شرایط مساوی برایش مهیا خواهد شد.
پس باز خانواده هست که باید این شرایط را برای فرزند معلول و ناتوان خود فراهم کند تا بتواند از حداکثر توانایی خود نهایت استفاده را ببرد و سربار خانواده نشود و تأثیر سوء بر خانواده نگذارد. در تحقیق حاضرسعی شده تا تأثیرات کودک ناتوان هوشی بر خانواده مورد بررسی قرار گیرد.
ارائه چکیده:
عنوان چکیده : بررسی تأثیر فرزند ناتوان هوشی بر کارکردهای مختلف خانوادهبیان مسئله : خانواده بعنوان یک نظام اجتماعی و فرزند ناتوان هوشی نیز بعنوان یکی از اعضای این نظام و سیستم اجتماعی می باشند. حال این پرسش پدید می آید که آیا خانواده های دارای فرزند ناتوان هوشی را تا چه حد پذیرفته اند؟ و این فرزند چه تأثیری بر خانواده دارد؟سؤالات تحقیق :الف: نگرش و احساسات والدین درباره فرزند ناتوان هوشی چگونه است؟
ب : تأثیر فرزند ناتوان هوشی بر جنبه های اجتماعی خانواده چگونه است؟
ج : تأثیر فرزند ناتوان هوشی بر جنبه های اقتصادی خانواده چگونه است؟
د : تأثیر فرزند ناتوان هوشی بر روابط زن و شوهر چگونه است؟
هـ : وجود فرزند ناتوان هوشی چه تأثیری بین سایر فرزندان خانواده می گذارد؟
ابزار گردآوری اطلاعات : پرسشنامه F.I.Q ساخته دونبرگ و بیکر در سال 1993 و دارای 49 آیتم می باشد که این پرسشنامه تأثیری را که کودک ناتوان هوشی بر والدین و خانواده می گذارد را می سنجد و دارای پنج حیطه مهم می باشد.نگرش و احساسات والدینحیطه اجتماعیحیطه اقتصادیروابط زن و شوهرتأثیر بر سایر فرزندانخلاصه نتایج تحقیق : فرزندان ناتوان هوشی آموزش پذیر تأثیر نامطلوبی بر جنبه های اجتماعی خانواده ندارند. از لحاظ اقتصادی این فرزندان در مقایسه با همسالان عادی هزینه بیشتری را مصرف می کنند. روابط والدین با هم تأثیرپذیر از این فرزند نیست.خواهران و برادران فرزند ناتوان هوشی مشکل چندانی با وی ندارند. ولی نگرش کلی والدین حاکی از تأثیر نسبتاً منفی کودک ناتوان هوشی بر خانواده است. (63% والدین)
ادامه...مقدمه
یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که در قرن حاضر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است . بر همین اساس چشم انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند.
در مدل اول ، مهاجرت را : (( یک حرکت عقلانی و هدفدار به منظور یافتن مکانی برای کار و زندگی تصور میکنند )) .
در مدل دوم :
(( مهاجرت پاسخی غیرارادی به شرایطی است که مهاجر را به نقل مکان سوق می دهد که احتمالاً حرکت او بدون در نظر گرفتن راههای دیگر است )) .
بنابراین دو مدل مهاجرت پویا وناپویا وجود دارد که گاهی عملاً درهم می آمیزد . با پذیرش این واقعیت که پیامدها و یا عوارض مهاجرت از علت مهاجرت جدا نمی باشد ، می توان اذعان داشت که مهاجرت ، پدیده ای است که سازمان اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد . یکی در مبداً ودیگری در مقصد .
در نظر مهاجر شکل محرومیت از هدفهای بسیار با ارزش فرق می کند ، از زمانیکه جمع نتواند به وسایل حصول به آن هدفها در داخل سازمان اجتماعی خود دست یابد ، چنانچه احساس کند که منابع لازم برای رفع محرومیتهایش در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد ، در آن صورت احتمالاً مهاجرت می کند. در چنین وضعیتی مهاجر در مقصد به ندرت می تواند به تمام اهداف و آرزوهای خود برسد ، این ناکامی خود می تواند عوارض مختلف اقتصادی ، روانی ، اجتماعی و حتی فرهنگی در جامعه مقصد برجای بگذارد. اگر بپذیریم که پیامد های مهاجرت بر هر سه سازمان اجتماعی ، یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد ، بطور قطع میزان این تاثیر یکسان نبوده و به مجموعه ای از متغیر های مختلف ربط دارد . [1]
البته تعیین جزء به جزء همه پیامدهایی که ممکن است هر مورد مهاجرت داشته باشد ، اگر نه یک کار محال ، حداقل کار دشواری است . با این حال معتقدیم که این تصور و برداشت که نظام مهاجرت متشکل از سه سازمان اجتماعی است با ارتباط های متقابل که از طریق جمع مهاجری عمل میکنند و ابزارهای مفیدی است ، برای سازماندهی پژوهش جامعه شناختی در باره پیامدهای مهاجرت .
ادامه...