خدایان تشنه اند
نویسنده: آناتول فرانسمترجم: محمدتقی غیاثی
عنوان اصلی: Les dieux ont soif
رمانی مهیب و تکان دهنده، اثر آناتول فرانس دربارهٔ برخی وقایع بعد
ازانقلاب فرانسه میباشد، که در سال ۱۹۱۲ منتشر شدهاست. این رمان سرگذشت
انقلابیونی را روایت میکند که پس از رسیدن به قدرت خویی حیوانی به خود
میگیرند و به نام آزادی دست به هر جنایتی میزنند.
محور این رمان، به ماجرای یکی از انقلابیون فرانسوی یا به اصطلاح : یک
همشهری پاک پاریسی، به نام «اواریست گاملن» اختصاص دارد که پس از عضویت در
هیأت منصفهٔ دادگاه انقلاب دگردیسی یافته و به موجودی سفاک و خونخوار
تبدیل میشود تا جائیکه حتی از صدور حکم اعدام برای خواهرش نیز إبایی
ندارد. بدین ترتیب در این رمان با دستمایه قرار دادن داستان مذکور بخشی از
تاریخ انقلاب کبیر فرانسه روایت میشود. انقلابی که هر روز بیشتر از
روزهای قبل فرزندان خود را بلعید، حتی سران اصلی انقلاب همچون دانتون و
روبسپیر از این قاعده مستثنی نبودند.
قسمتی از کتاب:
«...خدایان نوظهور، یعنی اوباش روی سنگفرش کوچههای پاریس تشنهٔ خون شده بودند!». «بدبختانه تاریخ بشر را همین اوباش میسازند!»
«افسوس که بدنهادان و فرومایهگان نمیگذاشتند! هنوز شکنجهها لازم بود،
هنوز ریختن خونهای ناپاک ضرورت داشت ... دیگر نه اطلاعاتی، نه
بازپرسیهایی، نه گواهانی و نه وکلای مدافعی ضروری بود و تنها عشق به میهن
جانشین همه چیز گردید. دیگر متهم که بزهکاری یا بیگناهی را در خود نهفته
داشت، مقابل هیأت منصفهٔ میهنپرست، لال و خاموش میماند و در چنین حالی
میبایست به اتهام او که سراسر ابهام و پیچیدهگی بود، رسیدهگی کرد ... به
جای صندلی متهم سکوی وسیعی گذاشته بودند که ممکن بود پنجاه نفر روی آن
بنشینند. محاکمات دیگر به طور دستهجمعی انجام میگرفت. دادستان همهٔ اسامی
را در یک ادعانامه ذکر میکرد و اشخاصی را به همدستی یکدیگر متهم
میدانست که اغلب برای اولین بار در دادگاه با هم روبهرو میشدند ... هر
متهم سه یا چهار دقیقه بازپرسی میشد. ادعانامه به تقاضای کیفر ...»