زمان: ۱۹۹۹-۱۹۸۰ میلادی
مکان: آمریکا
“کلاریس استرلینگ” از سوی اف.بی.آی، مسئول رسیدگی به پرونده یک قاتل زنجیره ای روان پریش به نام “بیل بوفالو” میشود که پوست قربانیانش – که همه زن هستنند – را می کند. تنها یک نفر قادر به کمک اوست، و آن کسی نیست جز یک دکتر روانشناسِ “آدم خوار” به نام “هانیبال لکتر”. استارلینگ به بخش بیماران روانی در “بالتیمور” میرود و در آنجا دکتر “فردریک چیلتون” او را به سلول دکتر لکتر راهنمایی میکند. در ابتدا دکتر لکتر آرام است اما به ناگهان عصبانی میشود چرا که استارلینگ سعی دارد از او اطلاعات بکشد. در حالی که استارلینگ با ترس در حال ترک سلول است، یکی از بیماران به او توهین بدی می کند که لکتر این عمل را بسیار زشت میپندارد و استارلینگ را صدا میکند که بر گردد و به او نام و نشانی یکی از بیماران سابق خودش را می دهد. این راهنمایی استارلینگ را به یک زیرزمین سوق میدهد که در آنجا جسد یکی از بیماران سابق دکتر لکتر را پیدا میکند …
معرفی کتاب
رمان سکوت بره ها در ادامه رمان “اژدهای سرخ”، پیرامون شخصیتِ دکتر “هانیبال لکتر” نگاشته شد. پس از انتشار این رمان در سال ۱۹۸۸، فیلم معروف “سکوت بره ها” به کارگردانی “جاناتان دمی” با اقتباس از این رمان نیز در سال ۱۹۹۱ اکران و تبدیل به یکی از به یاد ماندنی ترین فیلمهای تاریخ سینما شد. این فیلم همچنین برنده پنج جایزه اصلی اسکار یعنی جایزه بهترین فیلم، بهترین بازیگر اول مرد، بهترین بازیگر اول زن، بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه اقتباسی سال شد. کتاب توماس هریس از زمان انتشارش تا به حال ۱۱ میلیون نسخه فروش داشته و چند جایزه در عرصه رمان نویسی در ژانرهای وحشت و جنایی را نیز دریافت کرده که جایزه بهترین رمان برام استوکر سال ۱۹۸۸، جایزه بهترین رمان آنتونی سال ۱۹۸۹ و جایزه جهان فانتزی ۱۹۸۹ از جمله آنهاست. با این حال کتاب توماس هریس مطمئنا به قدری معروف است که برای نسخه سینمایی فوق العاده اش تحت الشعاع قرار نمی گیرد. در زمان انتشار کتاب نویسندگان بزرگ داستانهای ژانر وحشت و جنایی همگی از کتاب تجلیل و تحسین کردند. “یان رنکین” نویسنده اسکاتلندی هریس را فردی شدیدا با استعداد نامید و “استفن کینگ” نویسنده پرفروش آمریکایی، هانیبال را هیولای بزرگ داستانی در زمان ما خواند. “جیمز هربرت” فقید آن را به عنوان داستان جنایی فوق العاده توصیف کرد و “رولد دال” نویسنده مشهور کودک و نوجوان نیز آن را بهترین کتابی که بعد از مدتها خوانده ام نامید.
البته این نخستین حضور هانیبال لکتر در کتابها نبود، با این حال مسلما به یادماندنی ترین در بین چهار کتاب نوشته شده درباره او خواهد بود. در کتاب اول که “اژدهای سرخ” نام داشت هانیبال به زندان افتاد. در کتاب سکوت بره ها او را پشت درهای بسته زندان امنیتی می بینیم، در حالیکه کلاریس استارلینگ مامور تازه کار اف.بی.آی سعی دارد برای به دام انداختن بیل بوفالو، قاتلی بی رحم از او کمک بگیرد. لکتر سرد، باهوش، جذاب، زرنگ، بسیار خطرناک و به تمامی بی رحم است و جادوی شخصیت او در همین خصوصیت ها نهفته است و به همین دلیل زمانی که او تلاش دارد فرار کند، مخاطب به نحوی دوست دارد از او طرفداری کند. توماس هریس، بعد از کتاب سکوت بره ها کتاب “هانیبال” را نوشت که ادامه داستان کلاریس و لکتر را تعریف می کرد. او در ادامه کتاب “خیزش هانیبال” را سال ۲۰۰۶ به دست چاپ سپرد که داستان کودکی هانیبال و ظهور او را تعریف می کرد. بسیارانی کنجکاو بودند تا از خاستگاه این هیولای آدم خوار سر در بیاورند و این کتاب قرار بود پاسخ آنها باشد. با این حال هیچ یک از این کتابها به موفقیت سکوت بره ها دست پیدا نکردند. قبل از خلق شخصیت هانیبال، علاقه زیادی نسبت به قاتلان زنجیره ای وجود نداشت، با این حال اگر به شخصیت او با دقت نگاه کنید، می بینید که او تحصیل کرده، فرهیخته و حتی ملایم و با ادب است.
از دیدگاه روانشناسی:
از دید روانشناسی سکوت بره ها تمثیلی از فریاد هراس انگیز انسان در عصر حاضر است.فریاد تشویش و بی پناهی وانتظار. توماس هریس روانشناسی است که به زیبایی وظرافت تارهای عنکبوت و نه به سستی آن، روانکاوی جرم وجنایت و احساس را باهم در آمیخته وپیوند داده است.
• کلاریس استرلینگ در مدرسه شبانه روزی اف.بی.آی به رختشوی خانه پناه میآورد برای یافتن آرامشی چون بطن مادرش، برای یافتن آن صدای تپش و جریان آبی که جنین در رحم مادر میشنود.
• جیم گامب (بیل بوفالو) به گونه ای دیگر دنبال خصوصیات زنانه ی مادرش می گردد و از پوست تن و موی قربانیانش لباسی می سازد تا تنش را بپوشاند و شاید به آرامش دست یابد.
• کرافورد رئیس بخش جنایی اف.بی.آی آرامش را در کنار همسر همیشه بیمارش، “بلا”می جوید.
تمام کاراکترهای داستان به دنبال آرامش وفرار از این جهان سراسیمه و پرجنجال (مطبوعات، رسانه ها، پلیس، سیاستمداران، جانیان، دیوانگان) هستند و لکتر مرد دیوانه ی زنجیری داستان که شاید از همه عاقلتر و اندیشمندتر است می گوید: این سکوتی موقتی است زیرا پریشانی وکشتار را پایانی نیست …