مقدمه
اصولاً صنعت در کشور ما با سنت در آمیخته و مدرنیزاسیون و تکنولوژی را در آن به سختی می توان
دید. اگر در این راه حرکتی نیز صورت گرفته باشد چنان بطئی و کند است که به چشم نمی آید.
صنعت سنباده ایران که از قدمت چند ساله برخوردار است، نیز از این قائده مستثنی نیست. در واقع
صنعت سنباده ما هنوز راهی را می رود که حداقل سال ها پیش باید آن را ترک می کرد؛ راهی بسیار
کهنه، غیر اصولی و غیر علمی. در این صنعت کمتر نشانی از ابتکار و خلاقیت داخلی می توان یافت و
بیشتر حالت تکرار و نمونه برداری از کار دیگران می باشد؛ چیزی که این صنعت را از حالت پویا به
حالت خموده و واپسگرا کشاند. همانطور که گفته شد اگر حرکتی نیز انجام شده آنقدر ضعیف و نارسا
بوده که تأثیر چندانی در کل کار نداشته است؛ اگر