تصور غالب ما این است که فکر کردن کاری ندارد لحظه ای بنشین اندکی تمرکز کن روی موضوع و تمام!اما این یک تصویر ساده و شاید کاریکاتوری از فکر کردن باشد.کسی انکار نمی کند که با تمرکز بر موضوع و فکر کردن به آن اتفاقی به اسم تفکر می افتد.بحث بر سر نتیجه ی آن است.بسیاری دیدیم آدم هایی را که ساعت ها به موضوعی می اندیشند اما نتیجه ی چندانی ندارد.در روزگاری که انسان به دنبال نتیجه ی دلخواه با کمترین زمان است، ساعت ها فکر کردن-تازه اگر متمرکز بر آن باشیم- چه جایگاهی دارد؟
همیشه باید توجه داشته باشیم وقتی مهارتی را یاد می گیریم باید از آن استفاده کنیم و مدام آن را تمرین کنیم تا تبدیل به عادت ما بشود.عادت واره شدن یک عمل موثر بسیار می تواند ما را جلو بیندازد. هرگاه در حل مسئله یا رسیدن به پاسخ سوالی بودید اوال پاسخ صحیح را پیدا کنید و بعد پاسخ صحیح را کنار بزنید و به دنبال راه های جانشین آن باشید.شک نکنید این یک راه،یک شروع خوب برای به کار انداختن فکر شماست.
هر حرکت خالقانه ای خود یک تغییر به حساب می آید.به این معنا که شما تغییری را در فضایی ایجاد کرده اید که تا قبل از آن وضع به گونه ای دیگر بود.پس شما الگو های و !کلیشه های جا افتاده ی محیط را کنار زده اید و طرحی نو در انداخته اید.
ایده هایتان را در کوره ی تجربه بپزید و اجرا کنید.در برابر مقاومت های دیگران با صبوری راه خود را ادامه دهید.