مقدمه
هر نظام اقتصادی که ایجاد زمینه کار، اشتغال و افزایش تولید را از وظایفمهم خود بداند، به طور طبیعی باید ابتدا شرایط مناسب بینشی، رفتاری،ارزشی و فرهنگی کار، اشتغال و تولید را فراهم سازد و سپس مکانیزمها ومتغیرات مستقل و تابع اقتصادی را هماهنگ و سازگار با عناصر فرهنگی بهکار گیرد. بیشک کاستی باور و بینش درباره کار مثبت و ضعف ارزشی تلاشو پشتکار در سطح جامعه، رفتارهای متناسب با شکوفایی تولید و اشتغال را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد. در این موقعیت، نه متغیر دستمزد در جانبعرضه کارساز است و نه متغیر سود و درآمد در جانب تقاضا نقشی چشمگیریایفا میکند.