فَلسَفه مطالعهٔ مسائلی کلی و اساسی، دربارهٔ موضوعاتی همچون هستی،
واقعیت، آگاهی، ارزش، خِرَد، ذهن و زبان است. تفاوت فلسفه با دیگر راههای
پرداختن به چنین مسائلی، رویکرد نقّادانه و معمولاً سازمان یافتهٔ فلسفه و
تکیه آن بر استدلالهای عقلانی و منطقی است.تعاریف گوناگونی برای فلسفه وجود دارد از جمله:
ویتگنشتاین میگوید: فلسفه نبردی است علیه افسونزدگی ذهن توسط زبان.
ارسطو: فلسفه علم به موجودات است از آن سو که وجود دارند.
در تاریخ فلسفه اسلامی: فلسفه عبارت است از علم به موجود بماهو موجود. (که
همان نظر ارسطوست-البته به یاد داشته باشیم در مفاهیم عقلی، تقلید ممکن
نیست. یعنی اگر دو شخص از راه عقل به چیزی دست یافتند، نمیتوان گفت که یکی
ازدیگری تقلید کرده، بلکه هر دو یک مفهوم را درک کردهاند)
کانت: فلسفه شناسایی عقلانی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد.
افلاطون: فلسفه لذتی گرامی است. خاستگاه فلسفه حیرت در برابر جهان است.
فیشته: فلسفه علم علم یا علم معرفت است.
هربارت: فلسفه تحلیل معانی عقلی است.
فلسفه مدرن: فلسفه یک روش سیّال و تغییرپذیر در مطالعه پدیدهها و افکار است.در
سده ششم قبل از میلاد مسیح که فلسفه در یونان باستان پیدا شد، به همه
مطالعات نظری فلسفه میگفتند، و فیلسوفان نخستین در موضوعاتی کاوش میکردند
که اکنون باید آنها را موضوعات علم به شمار آورد؛به طور خلاصه فلسفه
مجموعه نتیجهگیریها نیست، بلکه بیش تر راه و روش تفکر است؛ از همین روست
که فلاسفه تحصّلی، کارکردهای فلسفه را در سه حوزه منطقی، زبانشناختی و
کاربردی (فلسفه علم، اخلاق، سیاست و…) دانستهاند.