شک کردن در مورد واقعیت "پیش رفت" بسیار مورد پسند ست. بعضی تمایل دارند که ... مشتاقانه به "عصر طلایی" سادگی آغازین باز پس نگرند. ما به عنوان اهل علم نمی توانیم از تاریخ بپرسیم که: "آیا ما پیش رفت کرده ایم؟ آیا فزونی گرفتن اسباب های مکانیکی که نمونه ی آن هواپیما، ایستگاه های برقایی، گاز سمی و ... است همانا پیش رفت است یا نه؟" ... پاسخ دادن به آن ... بستگی دارد به طبع پژوهنده ... و حتی وضع مزاجی او. پرسیدن این که " آیا ما پیش رفته ایم؟" غیر علمی ست، تنها به این دلیل که نیازی نیست که هیچ دو نفری به آن جواب همانند بدهند. تا زمانی که دامنه ی تاریخ ... محدود شود، .... چنین تاریخی ... ماقبل تاریخ در آن جایی ندارد ... تاریخ، نزد عامه و هم نزد دانش وران به تاریخ فرهنگ بدل می شود. ماقبل تاریخ مدرک مکتوبی ندارد که نام های بازیگران اش را فاش کند یا جزییات زنده گی خصوصی شان را بازشناساند. از این رو، "پیش رفت" نزد مور٧خ می تواند با تکامل نزد جانورشناس برابر باشد... اگر زیست شناس، اصطلاح پیش رفت را به کار می برد، مقصود اش از آن، توفیق در تنازع بقاست. بازماندن آن که بسزاست یک اصل اساسی تکامل است. اما معنی سزاواری، توفیق در زنده گی کردن است... اگر جمع کل رو به افزایش باشد، نوع را باید موفق شمرد ...وگرنه ... محکوم به شکست است. مطالعات ماقبل تاریخی نه تنها دامنه ی تاریخ مکتوب را عقب تر می برد و گسترده تر می سازد بل که تاریخ طبیعی را به پیش می کشاند.... اما باستان شناسی ماقبل تاریخی سر و کار اش با چیزهاییست که انسان ساخته است و تغییرات فرهنگ بشری را دنبال می کند.
مولف این کتاب نخست به روند توسعه امپراتوری عثمانی در طول تاریخ اشاره میکند. سپس تصویری از سازمان و وضع اجتماعی و زیر بنای فرهنگی آن به دست میدهد .آنگاه وضع دولت عثمانی از هنگامی که در سرحد بیزانس اماراتی داشتند تا زمان تجدد این دولت در قرن هیجدهم، توصیف شده است .در این کتاب سعی شده سازمانهای اصلی دولت عثمانی برحسب خطوط اصلی و مشخصهای که در آن اجتماع دیده میشود ترسیم گردد افزون بر آن، سازمانی که ایجاد چنان امپراتوری را ممکن ساخت و پیشرفت و رشد اجتماعی آن را سبب شد معرفی میشود .کتاب در چهار فصل با این عناوین سامان یافته۱ ـ از امارت تا امپراتوری۲ ـ جامعه عثمانی و سازمانهای آن۳ ـ بعد از سلیمان۴ ـ فلسفه و وجدان عثمانی.