داکز دی ال

دانلود مقالات و جزوات آموزشی - دانشگاهی

داکز دی ال

دانلود مقالات و جزوات آموزشی - دانشگاهی

پخش بار اقتصادی با الگوریتم جستجوی هارمونی

 پخش بار اقتصادی با الگوریتم جستجوی هارمونی


بالاخره یکی از کاملترین فایل های شبیه سازی برای ااولین بار در مجموعه سایت ها موجود در اینجا قرار داده شده است. این فیال شبیه سازی کامل در مورد پخش بار اقتصادی است که در آن تابع سینوسی و غیر سینوسی و قید های وارده در نظر گرفته شده است. سیستم های که شبیه سازی شده 6-13-15-40 و .... می باشند همه سیستم های اطلاعات قرار دارند. در انتهای شبیه سازی هم همگرایی و هم خروجی ها و انحراف معیار و بدترین و بهترین خروجی را نشان می دهد. برنامه اجرا شدند و در مطلب نوشته شدند. چنین ارشیو کاملی در مورد پخش بار اقتصادی با الگوریتم جستجوی هارمونی در جایی دیگری نخواهید دید. 

همچنین برای آگاهی بیشتر دانشجویان یک مرجع در این زمینه ارائه می شود تا دانشجویان با خیال راحت اقدام به دریافت شبیه سازی نمایند. این مقاله برای الزویر بوده اما دانلود رایگان است.

http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S2212017315002996


خرید و دانلود  پخش بار اقتصادی با الگوریتم جستجوی هارمونی


برنامه پخش بار بهینه با گمز شبکه 30 باس

 برنامه پخش بار بهینه با گمز شبکه 30 باس


این فایل نمونه پخش بار شبکه 30 باس با هدف کاهش تلفات با استفاده از نرم افزار گمز است. این فایل جهت اموزش برای کسانی است که می خواهند با نرم افزار گمز شروع به کار کنند. در صورت داشتن هر گونه سوال با msddadkhah655@gmail.com  ارتباط بر قرار کنید.

خرید و دانلود  برنامه پخش بار بهینه با گمز شبکه 30 باس


تنها یک بار پرواز کن

 تنها یک بار پرواز کن


نگاه مات و سرگردانش را به صورت جوان و عاشق دخترش دوخته بود و نمی دانست چه پاسخی به او بدهد. دخترک با چشم های آرزومند و زیبایش که نم اشک آن را پوشانده بود،بی صبرانه مادرش را نگاه می کرد و منتظر واکنشی از سوی او بود. دریا که توان دید آن همه التهاب و هیجان را در فرزندانش نداشت و از ته دل نگران او بود،لبخندی ساختگی بر لب آورد و گفت : « هرچی بگی و هر کاری که بخوای برات انجام می دم. به شرطی که اونقدر خودتو اذیت نکنی و اینقدر عذاب نکشی،باشه؟»
ماهان چشم های سیاه و نگرانش را به مادرش دوخت و دوباره پرسید : « مامان، میگی چکار کنم؟ عاشقش شدم. از دست این عشق شب و روز ندارم. طاقت و توان ندارم. آرامش ندارم. وای مامان،کمکم کن،کمکم کن.
اونقدر نگو که اون سنش زیاده و جای پدرمه؛انقدر سرزنشم نکن که بعدا پشیمون و میشی و افسوس می خوری چرا به دنبال مردی که همسن و سال پدرته رفتی و روی فرصت های دیگه ی زندگیت پا گذاشتی. آخه مامان،منم عاشقم،به کی بگم که عاشقم و بدون اون یک قطره آب خوش از گلوم پایین نمی ره، می فهمی مامان؟ می فهمی یا نه؟»
دریا آغوش گشود و با مهری مادرانه او را در بغل گرفت. گیوسان سیاه و صافش را نوازش کرد و گفت : « ماهان جان،من کاملا احساس تو را درک می کنم.
می دونم که هرچی نصیحتت کنم و راه و چاه را نشونت بدم بی فایدست. اما عزیزم دست کم صبر کن تا اونم به تو اظهار عشقی بکنه؛اجازه بده تا مردی که تو اینهمه دوستش داری و عاشقش شدی،پا جلو بگذاره و حرفی بزنه.»
ماهان خود را از آغوش مادر بیرون کشید و با حرارت و هیجان گفت :
« اونم منو دوست داره،من مطمئنم،از نگاهش می فهمم،از برخوردش،از طرز حرف زدن و حرکاتش می فهمم که منو دوست داره.»
دریا به فکر فرو رفت. دخترش ماهان ۲۲ ساله بود و دریا هنگامی که فقط ۲۰ سال داشت او را به دنیا آورده بود. ماهان ثمره ی عشق عمیق و شیرین او با شوهرش بود. شوهری که فقط ۳ سال با دریا زندگی کرد و پس از یک دوره بیماری طولانی و وحشتناک او و تنها دخترش را که در آن زمان دو ساله بود. برای همیشه تنها گذاشت. دریا از زمان فوت شوهرش تمام هم و غم خود را برای بزرگ کردن و تربیت دخترش به کار برده بود. تنها مونس و همدم شب های تنهایی و روزهای پرخاطره اش ماهان بود و بس. پس از فوت مازیار،پدر ماهان،ایران خانم دست از زندگی خود شست و برای کمک و یاری دخترش،نزد دریا آمد و با جان و دل پذیرای نگهداری نوه اش شد. مرگ شوهر جوان و عاشق دخترش ضربه ی سختی برای او و پدر دریا بود. خانواده ی مازیار هم پس از مرگ پسرشان هرآنچه از دستشان برمی آمد برای راحتی و رفاه دریا و ماهان انجام دادند و از هیچ کمکی دریغ نکردند.
خاطره ی مرگ مازیار بعد از ۲۰ سال هنوز برای دریا غم انگیز بود.
دریا عاشق مازیار بود و غم از دست دادن او تمام زندگی و رؤیاهای زن جوان را به تباهی کشاند. بعد از دست دادن مازیار ، تا یک سال دریا از خانه بیرون نرفت.
کیج و منگ بود و هنوز باور نداشت که باید باقی عمرش را بدون وجود شوهرش سپری کند.
پس از گذشت یک سال کمی به خود آمد و فهمید که به خاطر فرزندش هم که شده ناچار به ادامه ی زندگی و مبارزه با تنهاییها و خاطرات تلخ گذشته است. وجود مادرش ایران خانم،موهبت بزرگی بود که در هر موردی یاری و کمکش می کرد
دخترش هرچه بزرگتر می شد. شیرین تر و شیرین زبان تر می شد و به زندگی بی رنگ و حال مادرش ، رنگ و حال می بخشید.
دریا بنا بر سفارش و اصرار مادرش به دانگاه راه یافت و حسابداری خواند و بعد از گذراندن دوره ی لیسانس مشغول به کار شد. او به خاطر ظاهری زیبا و رفتار قشنگی که داشت چه در دانشگاه وچه در محیط کارش خواستاران زیادی پیدا کرد اما به تمام آنها جواب رد داد و همه ی مهر و عشق خود را نثار دخترش کرد و آنچه در توانش بود بی دریغ برای راحتی و خوشبختی بیشتر او به کار برد. گویی هرگز جوان و سرزنده نبوده و هیچ گونه غریزه و تمایلی در وجودش نیست.
گویی تنها هدف و رسالت زندگیش این بوده که تمام قلب و وجودش را نثار دخترش کند و در راه خوشبختی و نیک بختی او قدم بردارد. در محیط کارش بسیار جدی و مرتب بود. شرکتی که در آن کار می کرد،یکی از شرکت های بزرگ پیمانکاری بود و دریا توانسته بود در مدت ۱۵ سالی که در آ«جا کار می کرد اعتماد و احترام تمام کرکنان شرکت را اعم از رؤسای شرکت تا دیگر مهندسان و کارمندان را به خود جلب کند و از وجهه ی خاصی برخوردار گردد.

خرید و دانلود  تنها یک بار پرواز کن