برقراری ارتباط با هم حتی اگر همدیگر را خوب بشناسیم کاری بس دشوار است.ادراک زمانی صورت می گیرد که ما در یک زمان و در یک سطح با هم روبرو شویم، یعنی میان مردم، میان زن و شوهر ومیان دوستان صمیمی مهر و عاطفه وجود داشته باشد به چنین چیزی تبادل واقعه اندیشه و احساس گویند.مبادله افکار و احساسات به گونه ای آسان، موثر و باطرز عمل معین بسیار مشکل است.هنگامی که انسان در یک حالت گیرندگی ذهن باشد امور به آسانی قابل فهم خواهند بود.
شخص هنگامی گوش می دهد که توجه واقعی اش را به چیزی معطوف کرده باشد.اما بسیاری از ما از پشت دیوار مقاومت گوش می کنیم، دیواری از تعصب های روانشناسی و علمی ،دیواری از نگرانی های روزمره، آرزوها و ترس ها.پس در حقیقت ما به سروصدا وقیل و قال خود گوش می کنیم نه آن چیزی که گفته می شود.کنار گذاشتن این تعصبات ومقاومت و رسیدن به چیزی ورای کلامی برای گوش دادن به گونه ای که ادراک آنی داشته باشی بسیار دشوار است.هنگامی که بر اساس تعصبات خود به تعبیر و تفسیر می پردازیم حقیقت را از دست می دهیم.آیا امکان آگاه بودن از همه چیز به همان صورتی که هست وجود ندارد؟اگر از اینجا شروع کنیم به ادراکی می رسیم.شناختن، آگاه بودن، رسیدن به آنچه هست به کشمکش پایان می بخشد.ادراک ما از آنچه هست زمانی صورت می گیرد که آنرا بدون محکوم سازی، بدون توجیه و بدون تعیین هویت بشناسیم.